1- رجوع شود به: 2 set apart- رد کردن، مردود شمردن، کنار زدن 3- فسخ کردن، باطل کردن
set aside
1- رجوع شود به: 2 set apart- رد کردن، مردود شمردن، کنار زدن 3- فسخ کردن، باطل کردن
انگلیسی به فارسی
تفکیک کردن، کنار گذاشتن
انگلیسی به انگلیسی
• allocate; separate; put in reserve; discard, annul
دیکشنری تخصصی
[حقوق] نقض یا لغو کردن حکم یا قرار
مترادف و متضاد
Separate and reserve something for a specific purpose
جملات نمونه
1. Three million dollars was set aside.
[ترجمه ترگمان]سه میلیون دلار کنار گذاشته شده بود
[ترجمه گوگل]سه میلیون دلار کنار گذاشته شد
[ترجمه گوگل]سه میلیون دلار کنار گذاشته شد
2. The bank set aside £ 1 billion to cover bad debts from business failures.
[ترجمه ترگمان]این بانک یک میلیارد پوند برای پوشش بدهی های بد از شکست های تجاری به کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]این بانک 1 میلیارد پوند را برای پرداخت بدهی های بد از شکست های تجاری کنار گذاشت
[ترجمه گوگل]این بانک 1 میلیارد پوند را برای پرداخت بدهی های بد از شکست های تجاری کنار گذاشت
3. The Court of Appeal set aside his conviction.
[ترجمه Sh.rah] دادگاه تجدید نظر محکومیت او را لغو کرد
[ترجمه ترگمان]دادگاه تجدید نظر محکومیت خود را کنار گذاشت[ترجمه گوگل]دادگاه تجدید نظر محکومیت خود را کنار گذاشت
4. The verdict was set aside by the Appeal Court.
[ترجمه ترگمان]حکم دادگاه استیناف به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]حکم توسط دادگاه تجدید نظر کنار گذاشته شد
[ترجمه گوگل]حکم توسط دادگاه تجدید نظر کنار گذاشته شد
5. Set aside a period of time specifically for study.
[ترجمه ترگمان]یک دوره زمانی را به طور خاص برای مطالعه کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]جدا کردن یک دوره زمانی به طور خاص برای مطالعه
[ترجمه گوگل]جدا کردن یک دوره زمانی به طور خاص برای مطالعه
6. She set aside her book and lit a cigarette.
[ترجمه ترگمان]کتابش را کنار گذاشت و سیگاری روشن کرد
[ترجمه گوگل]او کتاب خود را کنار گذاشت و سیگار را روشن کرد
[ترجمه گوگل]او کتاب خود را کنار گذاشت و سیگار را روشن کرد
7. Set aside for a moment your instinctive dislike of the man.
[ترجمه ترگمان]برای یک لحظه از این مرد نفرت داری
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه نگرش غریزی از مرد را کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]برای یک لحظه نگرش غریزی از مرد را کنار بگذارید
8. Try to set aside a few hours a week for exercise.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید چند ساعت در هفته برای ورزش کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]سعی کنید چند ساعت در هفته برای ورزش کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]سعی کنید چند ساعت در هفته برای ورزش کنار بگذارید
9. We set aside some money for repairs.
[ترجمه ترگمان]ما مقداری پول برای تعمیرات لازم داریم
[ترجمه گوگل]ما برای تعمیرات کنار گذاشته ایم
[ترجمه گوگل]ما برای تعمیرات کنار گذاشته ایم
10. A day has been set aside to bring all councillors up to speed on the proposal.
[ترجمه ترگمان]یک روز برای بازگرداندن همه اعضای شورا به منظور تسریع در این پیشنهاد کنار گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]یک روز به کنار گذاشته شده است تا همه شورا ها را در پیشنهاد افزایش دهد
[ترجمه گوگل]یک روز به کنار گذاشته شده است تا همه شورا ها را در پیشنهاد افزایش دهد
11. The judge set aside the verdict of the lower court.
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم دادگاه بدوی را به تعویق انداخت
[ترجمه گوگل]قاضی رأی دادگاه پایینتر را رد کرد
[ترجمه گوگل]قاضی رأی دادگاه پایینتر را رد کرد
12. The plaintiff's right to set aside the deed is barred by laches.
[ترجمه ترگمان]حق شاکی برای کنار گذاشتن عمل توسط laches منع شده است
[ترجمه گوگل]حق تقاضای شاکی برای کنار گذاشتن این قانون توسط لاهه ممنوع است
[ترجمه گوگل]حق تقاضای شاکی برای کنار گذاشتن این قانون توسط لاهه ممنوع است
13. Set aside blocks of time for doing your homework.
[ترجمه ترگمان]بلوک های زمان برای انجام تکالیف خود را کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]برای تکمیل تکالیف خود، بلوک های زمان را کنار بگذارید
[ترجمه گوگل]برای تکمیل تکالیف خود، بلوک های زمان را کنار بگذارید
14. I try to set aside a few minutes each day to do some exercises.
[ترجمه ترگمان]سعی می کنم هر روز چند دقیقه را کنار بزنم تا کاری انجام دهم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم روزی چند دقیقه تمرینات را انجام دهم
[ترجمه گوگل]من سعی می کنم روزی چند دقیقه تمرینات را انجام دهم
15. Try to set aside some time each day for exercise.
[ترجمه ترگمان]سعی کنید هر روز برای ورزش کمی زمان بگذارید
[ترجمه گوگل]سعی کنید روزی برای ورزش تمرین کنید
[ترجمه گوگل]سعی کنید روزی برای ورزش تمرین کنید
پیشنهاد کاربران
تفکیک کردن
کنار گذاشتن
To keep time for a particular purpose
کنار گذاشتن، پس انداز کردن، ( وقت ) تخصیص دادن، فراموش کردن، درنظر نگرفتن، نادیده گرفتن، ( حقوق ) ابطال کردن، لغو کردن
جواب ارزو د درست بود که وقت تخصیص دادن
کنار گذاشتن
مثال We should set aside one day each week for rest and worship
ما باید یک روز در هفته را برای استراحت و عبادت کنار بگذاریم
مثال We should set aside one day each week for rest and worship
ما باید یک روز در هفته را برای استراحت و عبادت کنار بگذاریم
جا گذاشتن
نگه داشتن یا کنار گذاشتن چیزهایی مثل پول، مکان، زمان و . . . . . برای استفاده در راه اهدافی خاص
جداسازی
اختصاص دادن، صرفه جویی کردن
قبول نکردن
کنار گذاشتن
پس انداز کردن
پس انداز کردن
اینکه چیزی رو بذاریم باشه، کنار گذاشتن، محفوظ نگه نگه داشتن
After melting the chocolate, set it aside and beat the eggs.
After melting the chocolate, set it aside and beat the eggs.
a room set aside for private study
یه اتاق بصورت اختصاصی کنار گذاشته شده بود واسه مطالعه
یه اتاق بصورت اختصاصی کنار گذاشته شده بود واسه مطالعه
گذشته از اینکه. . .
بگذریم از اینکه. . .
بگذریم از اینکه. . .
کنار گذاشتن مثلا وقت یا اختصاص دادن مثلا وقت
نگه داشتن چیزی برای رسیدن به هدفی
کلمات دیگر: