1. to retaliate a wrong
عمل خلاف را تلافی کردن
2. If you are rude to me, I shall retaliate with equal rudeness.
[ترجمه ترگمان]اگر به من بی ادبی کنی، با خشونت برابر خواهم شد
[ترجمه گوگل]اگر شما به من بی ادب هستید، با هتک حرمت مقابله خواهم کرد
3. I was sorely tempted to retaliate.
[ترجمه ترگمان]خیلی وسوسه شدم که تلافی کنم
[ترجمه گوگل]به شدت وسوسه شدم که تلافی کنم
4. If someone insults you, don't retaliate as it only makes the situation worse.
[ترجمه ترگمان]اگر کسی به تو توهین کند، در حالی که فقط اوضاع را بدتر می کند، تلافی نکن
[ترجمه گوگل]اگر کسی شما را توهین کند، تلافی نکنید، زیرا این تنها وضعیت را بدتر می کند
5. If we impose import duties, other countries may retaliate against us.
[ترجمه ترگمان]اگر ما عوارض واردات را تحمیل کنیم، کشورهای دیگر ممکن است با ما تلافی کنند
[ترجمه گوگل]اگر ما وظایف واردات را اعمال کنیم، کشورهای دیگر ممکن است علیه ما تلافی کنند
6. He had authorisation from the military command to retaliate.
[ترجمه ترگمان]او اجازه استفاده از فرمانده نظامی را داده بود تا تلافی کند
[ترجمه گوگل]او دارای مجوز از دستور فرمان بود تا تلافی کند
7. The militia responded by saying it would retaliate against any attacks.
[ترجمه ترگمان]این گروه شبه نظامی با گفتن اینکه این اقدام علیه هر حمله ای تلافی خواهد کرد، واکنش نشان دادند
[ترجمه گوگل]شبه نظامیان گفتند که در برابر حملات تلافی جویانه عمل می کند
8. After recent bombings, counter-terrorist forces could retaliate in kind.
[ترجمه ترگمان]پس از بمب گذاری های اخیر، نیروهای ضد تروریستی می توانند مقابله به مثل کنند
[ترجمه گوگل]پس از بمبگذاری های اخیر، نیروهای ضد تروریست می توانند به نوعی تلافی کنند
9. The army began to retaliate against the civilian population.
[ترجمه ترگمان]ارتش شروع به انتقام گیری در برابر مردم غیرنظامی کرد
[ترجمه گوگل]ارتش علیه غیرنظامیان اقدامات تلافی جویانه ای انجام داد
10. If you strike me, I shall retaliate.
[ترجمه ترگمان]اگر به من حمله کنید، من تلافی خواهم کرد
[ترجمه گوگل]اگر شما به من حمله کنید، من تلافی خواهم کرد
11. Before Edward could retaliate, Bruce headed for Scone.
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه ادوارد بتواند تلافی کند بروس به سمت Scone رفت
[ترجمه گوگل]پیش از اینکه ادوارد بتواند تلافی کند، بروس به اسکون پیوست
12. Nor was a desire to retaliate for the Triple Intervention of 1895 totally absent.
[ترجمه ترگمان]و هیچ علاقه ای هم برای مقابله با سه مداخله در سال ۱۸۹۵ وجود نداشت
[ترجمه گوگل]تمایل به انتقامجویانه برای مداخله سه جانبه سال 1895 نبود که کاملا وجود نداشت
13. He has promised to take tough measures to retaliate against extremists.
[ترجمه ترگمان]او قول داده است که اقدامات سخت گیرانه ای برای مقابله با افراط گرایان انجام دهد
[ترجمه گوگل]وی قول داده است اقدامات سختگیرانه ای را برای مقابله با افراط گرایان انجام دهد
14. The police commandos surrounding the compound retaliate with barrages of military marches delivered by portable speakers.
[ترجمه ترگمان]کماندوهای پلیس پیرامون این مجتمع، با سیلی از راهپیمایی های نظامی که توسط سخنگویان قابل حملی تحویل داده شد، اطراف این مجتمع را محاصره کرده بودند
[ترجمه گوگل]کماندوهای پلیس این تلافی را با برخورد با راهپیمایی های نظامی انجام دادند که توسط سخنگویان قابل حمل به سر می برد
15. She decided not to retaliate physically, because it would put her in even greater danger.
[ترجمه ترگمان]او تصمیم گرفت که از نظر فیزیکی تلافی نکند، چون او را در خطر بزرگ تری قرار می داد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت تا از لحاظ جسمی تلافی جویانه نداشته باشد؛ زیرا او را در معرض خطر بیشتری قرار می دهد