معنی : شاهد، مورث، وصیت کرده، دارای وصیت، شهادت دادن، وصیت کردن
معانی دیگر : شخص متوفی که دارای وصیت نامه است، شخص وصیت کرده
testate
معنی : شاهد، مورث، وصیت کرده، دارای وصیت، شهادت دادن، وصیت کردن
معانی دیگر : شخص متوفی که دارای وصیت نامه است، شخص وصیت کرده
انگلیسی به فارسی
(شخص) وصیت کرده، دارای وصیت، شاهد، وصیت کردن،شهادت دادن
تست، شاهد، مورث، وصیت کردن، شهادت دادن، وصیت کرده، دارای وصیت
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: having made, before dying, a legally valid will. (Cf. intestate.)
• one who has made a valid will
of one who has died and left a valid will
of one who has died and left a valid will
دیکشنری تخصصی
[حقوق] متوفای با وصیت نامه
مترادف و متضاد
شاهد (اسم)
instance, affiant, witness, testator, testimonial, testifier, testate, looker on, theme, voucher, warranter
مورث (اسم)
testator, testate
وصیت کرده (صفت)
testate
دارای وصیت (صفت)
testate
شهادت دادن (فعل)
affirm, evidence, witness, testify, attest, testate, voucher
وصیت کردن (فعل)
will, testate
جملات نمونه
1. Succession system included in testate succession and succession by testament.
[ترجمه ترگمان]سیستم جانشینی شامل جانشینی و جانشینی وصیت نامه است
[ترجمه گوگل]سیستم پیروزی در جانشینی آزمایشی و جانشینی به وسیله عهدنامه گنجانده شده است
[ترجمه گوگل]سیستم پیروزی در جانشینی آزمایشی و جانشینی به وسیله عهدنامه گنجانده شده است
2. Declaration of death and testate succession are two kinds of legal system about death.
[ترجمه ترگمان]اعلام مرگ و جانشینی دو نوع سیستم قانونی در مورد مرگ وجود دارد
[ترجمه گوگل]اعلامیه مرگ و پیگیری آزمایشی دو نوع نظام قانونی در مورد مرگ است
[ترجمه گوگل]اعلامیه مرگ و پیگیری آزمایشی دو نوع نظام قانونی در مورد مرگ است
3. Europe of Middle Ages is after accepting the testate succession system of ancient Rome, to its development to some extent.
[ترجمه ترگمان]اروپا در قرون وسطی، پس از پذیرش نظام پادشاهی روم باستان، تا حدودی توسعه آن را پذیرفت
[ترجمه گوگل]اروپا قرون وسطی است پس از پذیرش سیستم پیروزی آزمایشی رم باستان، تا حدودی به توسعه آن می انجامد
[ترجمه گوگل]اروپا قرون وسطی است پس از پذیرش سیستم پیروزی آزمایشی رم باستان، تا حدودی به توسعه آن می انجامد
4. The third deals with testate succession, i. e. the rules relative to the making, interpretation, and enforcement of wills.
[ترجمه ترگمان]سومین معامله با توالی testate، i ای قوانین مربوط به ساخت، تفسیر، و اعمال اراده
[ترجمه گوگل]سومین مورد با جانشینی آزمایشی، من e قوانین مربوط به ساخت، تفسیر و اجرای اراده
[ترجمه گوگل]سومین مورد با جانشینی آزمایشی، من e قوانین مربوط به ساخت، تفسیر و اجرای اراده
5. Do he die testate ?
[ترجمه ترگمان]آیا او هم می میرد؟
[ترجمه گوگل]آیا او تست می کند؟
[ترجمه گوگل]آیا او تست می کند؟
6. The large climatic gradient and diversity of habitats in China are ideal for the studies of testate amoebae biogeography, ecology, and paleoenvironmental reconstructions .
[ترجمه ترگمان]گرادیان آب و هوای بسیار زیاد و گوناگونی زیستگاه در چین برای مطالعات of amoebae، بوم شناسی، و بازسازی paleoenvironmental ایده آل است
[ترجمه گوگل]شیب آب وهوای بزرگ و تنوع زیستگاه ها در چین ایده آل برای مطالعات بیوگرافی گیاه شناسانه ایدز، محیط زیست و بازسازی محیط زیست است
[ترجمه گوگل]شیب آب وهوای بزرگ و تنوع زیستگاه ها در چین ایده آل برای مطالعات بیوگرافی گیاه شناسانه ایدز، محیط زیست و بازسازی محیط زیست است
7. Profound researches carried out in European anti North American countries have demonstrated that testate amoebae are excellent indicators for paleoenvironmental changes.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات عمیقی که در کشورهای مخالف آمریکای شمالی انجام شده نشان داده اند که testate amoebae شاخص های خوبی برای تغییرات paleoenvironmental هستند
[ترجمه گوگل]تحقیقات جامع در کشورهای آمریکای شمالی و آمریکای شمالی انجام شده است نشان داده است که آمبوا تستات، شاخص های عالی برای تغییرات محیط زیستی است
[ترجمه گوگل]تحقیقات جامع در کشورهای آمریکای شمالی و آمریکای شمالی انجام شده است نشان داده است که آمبوا تستات، شاخص های عالی برای تغییرات محیط زیستی است
پیشنهاد کاربران
هو
موصی، کسیکه دارای وصیت باشد.
موصی، کسیکه دارای وصیت باشد.
کلمات دیگر: