کلمه جو
صفحه اصلی

sequester


معنی : جدا کردن، توقیف کردن، مصادره کردن
معانی دیگر : (به ویژه هیات داوران را طی دوران محاکمه) منزوی کردن، مجزا کردن، از نظر پنهان کردن، دنج کردن، (اموال) توقیف کردن، جدایی، تفرقه

انگلیسی به فارسی

جدایی، تفرقه، توقیف کردن، جدا کردن، مصادره کردن


جدا کردن، مصادره کردن، توقیف کردن


انگلیسی به انگلیسی

• segregate, separate, set apart; seclude, withdraw; temporarily seize property until the settlement of a legal claim (law); seize enemy property (international law)

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اعراض کردن از حق، تودیع کردن مال مورد اختلاف نزد شخص ثالث، مصادره کردن اموال خصوصی برای استفاده عامه، (در حقوق بین الملل) ضبط کردن اموال اتباع دشمن، شخص ثالثی که مال مورد اختلاف نزد وی تودیع می شود

مترادف و متضاد

جدا کردن (فعل)
chop, cut off, disconnect, intercept, rupture, analyze, choose, part, divide, dispart, amputate, separate, unzip, detach, segregate, try, calve, select, rive, cleave, unlink, pick out, sequester, insulate, dissociate, disassociate, individuate, disunite, draw off, enisle, excide, exscind, lixiviate, uncouple, prescind, seclude, sequestrate, sever, sunder, untwist

توقیف کردن (فعل)
grab, suppress, apprehend, arrest, book, confiscate, detain, distrain, embay, seize, intern, sequester, pull in, impound, sequestrate

مصادره کردن (فعل)
requisition, confiscate, seize, escheat, sequester, expropriate

isolate, seclude


Synonyms: cloister, close off, cut off, draw back, enisle, hide, insulate, island, secrete, segregate, separate, set apart, set off, withdraw


Antonyms: bring out, make public, reveal, uncover


جملات نمونه

1. The jury is expected to be sequestered for at least two months.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که هیات منصفه حداقل به مدت دو ماه آزاد شود
[ترجمه گوگل]انتظار میرود هیئت منصفه حداقل دو ماه تمدید شود

2. I found a sequestered spot at the bottom of the garden and lay down with my book.
[ترجمه ترگمان]یک گوشه خلوت در ته باغ پیدا کردم و با کتابم دراز کشیدم
[ترجمه گوگل]من یک قطعه مشخص شده در انتهای باغ پیدا کردم و کتابم را گذاشتم

3. The jury were sequestered during the trial.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه در طول محاکمه محبوس بود
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه در طول محاکمه محکوم شد

4. Everything he owned was sequestered.
[ترجمه ترگمان]هر چیزی که در اختیار داشت، منزوی بود
[ترجمه گوگل]همه چیزش متعلق به او بود

5. This jury is expected to be sequestered for at least two months.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که این هیات منصفه حداقل به مدت دو ماه آزاد شود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود این هیات داوران حداقل دو ماه تمدید شود

6. Nor did he grant the plaintiffs' request to sequester the panel until they reach a verdict.
[ترجمه ترگمان]همچنین او به شاکیان درخواست جدا کردن این هیات را نداد تا این که به رای دادگاه برسند
[ترجمه گوگل]همچنین او درخواست شاکیان را برای تسویه بخشیدن به هیئت مدیره تا زمانی که به حکم رأی نیافت، نپذیرد

7. Yet even when he was sequestered and suspended he still kept his privileges and immunities as an officer of Chancery.
[ترجمه ترگمان]با این حال، حتی هنگامی که دور هم از هم نشینی بود و از حالت تعلیق در می آمد، از privileges و immunities به عنوان افسر دادگاه استفاده می کرد
[ترجمه گوگل]با این حال، حتی زمانی که او محروم شد و به حالت تعلیق درآمد، او همچنان به عنوان افسر رسمی مجازات، امتیازات و مصونیت خود را حفظ کرد

8. It is assumed that holders of other sequestered shares will now try to regain their voting rights.
[ترجمه ترگمان]فرض بر این است که دارندگان سهام دور افتاده دیگر در حال حاضر تلاش خواهند کرد تا حق رای خود را به دست آورند
[ترجمه گوگل]تصور می شود که دارنده سایر سهام های محصور شده در حال حاضر سعی خواهد کرد تا حقوق رای خود را به دست آورند

9. Regular blood tests of the sequestered biospherians showed increased levels of pesticides and herbicides in their blood.
[ترجمه ترگمان]تست های خون منظم the sequestered، سطح آفت کش ها و herbicides ها را در خون خود نشان داد
[ترجمه گوگل]آزمایش های منظم خون از biospherians های جدا شده نشان می دهد میزان افزایش آفت کش ها و علف کش ها در خون آنها

10. Stairs lead to where the children will be sequestered and it has twin beds and its own bathroom, thank goodness.
[ترجمه ترگمان]پله ها به جایی ختم می شوند که بچه ها به آنجا می روند و دو تخت خواب دارد و دو تخت خواب دارد و حمام خودش، خدا را شکر
[ترجمه گوگل]پله منجر به که در آن کودکان منزوی خواهد شد و آن را تا تخت دوقلو و حمام خود، خدا را شکر

11. Lili's father was tremendously rich until the government sequestered all his property.
[ترجمه ترگمان]پدر لی لی تا زمانی که دولت تمام اموالش را دور نگه داشت، فوق العاده ثروتمند بود
[ترجمه گوگل]پدر لیلی تا حد زیادی ثروتمند بود تا حکومت تمام اموالش را به هم بزند

12. He also rejected their requests to sequester the jury.
[ترجمه ترگمان]وی همچنین درخواست های آن ها برای جدا کردن اعضای هیات منصفه را رد کرد
[ترجمه گوگل]او همچنین درخواست های خود را برای انتخاب هیئت منصفه را رد کرد

13. Barring an emergency, the jurors will not be sequestered until they begin deliberations.
[ترجمه ترگمان]به جز یک وضعیت اضطراری، هیات منصفه تا زمانی که مذاکرات را آغاز نکنند، به تعویق نمی افتد
[ترجمه گوگل]ممنوعیت اورژانس، اعضای هیئت منصفه تا زمانی که مشغول به بحث نخواهند شد، تعطیل نخواهند شد

14. Another use for the sequestering agents is to immobilize metals that might cause difficulties in processing.
[ترجمه ترگمان]استفاده دیگر از عوامل sequestering برای immobilize فلزات است که ممکن است موجب مشکلاتی در پردازش شوند
[ترجمه گوگل]استفاده دیگر برای عوامل جداسازی کننده این است که فلزات را از بین ببرند که ممکن است در پردازش مشکلاتی ایجاد کنند

The judge sequestered the jury so that nobody would threaten or tempt them.

قاضی هیئت داوران را منزوی کرد که کسی آن‌ها را تهدید یا تطمیع نکند.


a house sequestered by lush trees

خان‌های که درختان انبوه آن را پنهان کرده بودند


پیشنهاد کاربران

ترسیب ( شیمی )

از کار انداختن

جدا کننده


کلمات دیگر: