1. be privy to
(به طور محرمانه) آگاه بودن،مسبوق بودن،باخبر بودن
2. the government was privy to what was toward
دولت از آنچه که در حال وقوع بود اطلاع داشت.
3. he claimed that he was not privy to the details of the conspiracy
او ادعا کرد که به جزئیات توطئه مسبوق نبوده است.
4. They were accused of being privy to the plot against the king.
[ترجمه ترگمان]آن ها متهم به عضویت در توطئه علیه پادشاه بودند
[ترجمه گوگل]آنها متهم به داشتن معامله در برابر پادشاه بودند
5. She was not privy to any information contained in the letters.
[ترجمه ترگمان]از هر اطلاعاتی که در نامه بود خبر نداشت
[ترجمه گوگل]او به هیچ اطلاعاتی که در نامه ها نرسیده بود نداشت
6. I wasn't privy to the negotiations.
[ترجمه ترگمان]از مذاکرات آگاهی نداشتم
[ترجمه گوگل]من به مذاکرات دست نیافتم
7. I was never privy to conversations between top management.
[ترجمه ترگمان]هرگز محرم مکالمات میان مدیریت ارشد نبودم
[ترجمه گوگل]من هرگز به مکالمات بین مدیریت ارشد نرفتم
8. On the front lines, the infantrymen were not privy to the intelligence part of the missions that we went on.
[ترجمه ترگمان]در خطوط مقدم، سربازان پیاده از بخش اطلاعاتی ماموریت که ما به راه خود ادامه دادیم، اطلاعی نداشتند
[ترجمه گوگل]در خط مقدم، پیاده نظام به بخش اطلاعاتی ماموریت هایی که ما ادامه دادیم نداشتیم
9. Finally, the Judicial Committee of the Privy Council hears appeals from a very limited number of overseas territories.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، کمیته قضایی شورای خصوصی درخواست هایی از تعداد بسیار محدودی از مناطق خارج از کشور را می شنود
[ترجمه گوگل]سرانجام کمیته قضایی شورای انفصال از تعداد بسیار محدودی از سرزمین های خارج از کشور درخواست تجدید نظر می کند
10. I was privy to all their discussions on Hardy, as both had known him during the First World War.
[ترجمه ترگمان]از همه مباحثات خود درباره هاردی، که هر دو او را در طول جنگ جهانی اول می شناختند، آگاه بودم
[ترجمه گوگل]من به تمام بحث های خود در مورد هاردی علاقه مند بودم، چرا که هر دو در طول جنگ جهانی اول او را شناختند
11. Secondly, she would not be privy to any information contained in those letters.
[ترجمه ترگمان]دوم، او از هرگونه اطلاعاتی که در آن نامه ها وجود داشت آگاهی نداشت
[ترجمه گوگل]ثانیا، او هیچ اطلاعاتی را که در این نامه ها وجود ندارد، در اختیار ندارد
12. Here he was, a civilian, suddenly being made privy to enormous affairs of state.
[ترجمه ترگمان]در اینجا او یک شخص غیر نظامی بود که ناگهان از مسائل بسیار زیادی آگاه بود
[ترجمه گوگل]در اینجا او یک غیر نظامی بود که ناگهان به امور عظیم دولت تبدیل شد
13. The privy fell forward, landing door-down.
[ترجمه ترگمان]The به جلو افتاد و در فرود اومد
[ترجمه گوگل]مزایا به پایین افتادن، فرود آوردن پایین
14. Letters under the privy seal were prepared by the thousand, and instructions were sent to the chief commissioners in each shire.
[ترجمه ترگمان]نامه هایی را که در دست داشت به وسیله هزار نفر تهیه و دستور داد که هر کدام از اعضای کمیته به اعضای کمیسیون اعزام شوند
[ترجمه گوگل]نامه های تحت مهر و موم توسط هزاران آماده شد، و دستورالعمل ها به هر کمیساریای ارشد ارسال شد