1. You see? How prolixity she is. Eating, eating, eating, from time to time, always eating. I hate it!
[ترجمه ترگمان]می بینی؟ چقدر طول می کشه خوردن، خوردن، خوردن، غذا خوردن، از زمان تا زمان، همیشه مشغول خوردن است ! ازش متنفرم
[ترجمه گوگل]می بینید؟ چقدر فرسوده است؟ خوردن، غذا خوردن، غذا خوردن، از زمان به زمان، همیشه خوردن من ازش متنفرم
2. Prolixity is a method to practice oral English, too.
[ترجمه ترگمان]prolixity روشی است برای تمرین زبان انگلیسی نیز
[ترجمه گوگل]Prolixity یک روش برای تمرین زبان عربی است
3. But Biden, who has been nicknamed "Sen. Prolixity" for his love of long-winded and rambling answers to the simplest question, could still underestimate the Girl from the North Country.
[ترجمه ترگمان]اما بایدن که به \"سناتور prolixity\" لقب \"سناتور prolixity\" داده بود، در پاسخ به ساده ترین سوال، هنوز هم نتوانست دختر را از کشور شمالی دست کم بگیرد
[ترجمه گوگل]اما بایدن که نام مستعار Sen Prolixity 'برای عشق خود را به پاسخ های طولانی مدت و طاقت فرسا به ساده ترین سوال، هنوز می تواند دختر را از کشور شمال پایین دست زد
4. As we know prolixity is a big shortcoming to write articles.
[ترجمه ترگمان]همانطور که می دانیم prolixity یک کاستی بزرگ برای نوشتن مقالات است
[ترجمه گوگل]همانطور که می دانیم prolixity یک نقص بزرگ برای نوشتن مقالات است
5. Otherwise, it will probably make misunderstanding, and make the version prolixity.
[ترجمه ترگمان]در غیر این صورت احتمالا باعث ایجاد سو تفاهم خواهد شد و نسخه prolixity را خواهد ساخت
[ترجمه گوگل]در غیر این صورت، احتمالا سوء تفاهم را ایجاد خواهد کرد، و باعث ارتقاء نسخه خواهد شد
6. Lo and behold, we can tell a long story through the method of prolixity .
[ترجمه ترگمان]بنگرید و ببینید، ما می توانیم داستان طولانی را از طریق روش of تعریف کنیم
[ترجمه گوگل]بگذار بگویم که ما می توانیم یک داستان طولانی را از طریق روش نفوذ پذیری بیان کنیم