کلمه جو
صفحه اصلی

bumper


معنی : سپر، ضرب خور، سپراتومبیل، چیز خیلی بزرگ، ساتگینی، چیز خیلی بزرگ
معانی دیگر : (اتومبیل و کامیون) سپر، (امریکا) سپر واگن و لوکوموتیو راه آهن (در انگلیس بیشتر می گویند buffer)، ضربه گیر، فراوان، وافر، (فنجان و لیوان و غیره) پر، لبالب، لبریز، (عامیانه) درشت، نخبه

انگلیسی به فارسی

سپر، سپراتومبیل، چیز خیلی بزرگ، ساتگینی، ضرب خور


سپر اتومبیل، ضرب‌خور، چیز خیلی بزرگ


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: anything that bumps.

(2) تعریف: a device for minimizing damage by absorbing the shock of impact, esp. the metal structure often found at the front and back of motor vehicles.

(3) تعریف: a drinking glass or cup that is completely full, esp. of alcohol as for a toast.
صفت ( adjective )
• : تعریف: of exceptionally large quantity.

- a bumper crop of apples
[ترجمه ترگمان] محصول فراوان سیب
[ترجمه گوگل] یک محصول سیب
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: bumpers, bumpering, bumpered
(1) تعریف: to fill (a glass or cup) completely.

(2) تعریف: to drain a full drinking glass or cup as a toast to.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to drink a toast.

• protective pieces of metal (or other material) on the front and back of a car; something which is very large
large and plentiful
bumpers are the bars at the front and back of a vehicle which protect it if it bumps into something.
a bumper crop or harvest is larger than usual.
a bumper year is a very successful one.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] سپر وسیله نقلیه
[زمین شناسی] سپر ضربه گیر
[صنعت] سپر، ضربه گیر
[پلیمر] سپر، ضربه گیر

مترادف و متضاد

سپر (اسم)
buckler, aegis, shield, bumper, fender, buffer, shock absorber, screen, targe, escutcheon, scutcheon

ضرب خور (اسم)
bumper, buffer, shock absorber

سپراتومبیل (اسم)
bumper

چیز خیلی بزرگ (اسم)
bumper

ساتگینی (اسم)
bumper, large cup

چیز خیلی بزرگ (صفت)
bumper

جملات نمونه

1. a bumper crop
محصول فراوان

2. a bumper year . . .
سال فراوانی . . .

3. a trailer hitch on the car's bumper
قلاب روی سپر ماشین برای یدک کشی ترایلر

4. this year we are having a bumper crop of cucumbers
امسال محصول خیار خیلی عالی بوده است.

5. usually a car has a front bumper and a back bumper
معمولا هر اتومبیل یک سپر جلو و یک سپر عقب دارد.

6. he clipped the tree with his car bumper
با سپر ماشین زد به درخت.

7. We've had a bumper harvest of apples this year.
[ترجمه ترگمان]امسال چند سیب بزرگ سیب داشتیم
[ترجمه گوگل]ما در سال جاری یک سیب برداشتیم

8. The cars were bumper to bumper on the road to the coast .
[ترجمه محمد بشکنی] اتومبیل ها در مسیر ساحل سپر به سپر بودند. ( ترافیک شدید )
[ترجمه ترگمان]ماشین ها به سپر در جاده به سمت ساحل حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]اتومبیل ها به سپر در جاده ها به ساحل نگاه می کردند

9. The painting represents the scene of a bumper harvest.
[ترجمه ترگمان]نقاشی صحنه برداشت بسیار زیادی را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]نقاشی نشان دهنده صحنه ی برداشت سپر است

10. We hope readers will enjoy this bumper issue of 'Homes and Gardens'.
[ترجمه ترگمان]امیدواریم که خوانندگان از این موضوع بسیار لذت ببرند
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم خوانندگان از این موضوع سپر 'خانه ها و باغ' لذت ببرند

11. We are looking forward to a bumper crop .
[ترجمه ترگمان]ما منتظر crop سپر هستیم
[ترجمه گوگل]ما منتظر یک محصول سپر هستیم

12. In the state of Iowa, it's been a bumper year for corn.
[ترجمه ترگمان]در ایالت آیووا، امسال برای ذرت یک سال گذشته بوده است
[ترجمه گوگل]در ایالت آیوا، سالیان سال برای ذرت بوده است

13. Plum growers say they are expecting a bumper harvest this year.
[ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان آلو می گویند در سال جاری انتظار برداشت بسیار زیادی را دارند
[ترجمه گوگل]تولید کنندگان آلو می گویند که انتظار می رود که این محصول سالیانه باقی بماند

14. Farmers have reported a bumper crop this year.
[ترجمه ترگمان]کشاورزان امسال محصول زیادی را گزارش کرده اند
[ترجمه گوگل]کشاورزان این محصول را در سال جاری گزارش داده اند

15. Hey, I know what, I'll get a bumper sticker printed up.
[ترجمه ترگمان]هی، من می دونم چیه، من یه برچسب bumper پرینت گرفتم
[ترجمه گوگل]هی، من می دانم چه چیزی، من یک برچسب سپر را چاپ می کنم

16. By eight o'clock the traffic was bumper to bumper.
[ترجمه ترگمان]تا ساعت هشت، ترافیک خیلی زیاد بود
[ترجمه گوگل]تا هشت ساعت، ترافیک سپر به سپر بود

17. Fruit growers are gathering in a bumper crop .
[ترجمه ترگمان]پرورش دهندگان میوه در یک محصول فراوان گرد هم می آیند
[ترجمه گوگل]تولید کنندگان میوه در یک محصول سپر جمع می شوند

Usually a car has a front bumper and a back bumper.

به‌طور معمول هر اتومبیل یک سپر جلو و یک سپر عقب دارد.


Because of the bumper-to-bumper traffic, we were an hour late.

به‌دلیل تراکم وسایط نقلیه یک ساعت دیر رسیدیم.


a bumper year ...

سال فراوانی ...


a bumper crop

محصول فراوان


This year we are having a bumper crop of cucumbers.

امسال محصول خیار خیلی عالی بوده است.


اصطلاحات

bumper-to-bumper

(در مورد ترافیک) شلوغ، سپر به سپر، ماشین پشت سر ماشین


پیشنهاد کاربران

Bumper to bumperترافیک شدید سپر به سپر

سپر

یک ضرب گیر کوچکی که نوزاد را درون آن قرار میدهند تا امنیت ایجاد کند

صفت bumper بمعنی فراوان و درشت است.
We've had a bumper harvest of apple this year.

bumper ( قطعات و اجزای خودرو )
واژه مصوب: سپر 1
تعریف: سازه ای افقی در جلو و عقب خودرو که نقش ضربه گیر را در هنگام برخورد خودرو با اجسام خارجی ایفا می کند


کلمات دیگر: