(به ویژه کالایی که قسط آن پرداخت نشده است) پس گرفتن، ضبط کردن، تصرف کردن، مالکیت مجدد یافتن
repossess
(به ویژه کالایی که قسط آن پرداخت نشده است) پس گرفتن، ضبط کردن، تصرف کردن، مالکیت مجدد یافتن
انگلیسی به فارسی
مالکیت مجدد یافتن
بازپرداخت، مالکیت مجدد یافتن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: repossesses, repossessing, repossessed
مشتقات: repossession (n.), repossessor (n.)
حالات: repossesses, repossessing, repossessed
مشتقات: repossession (n.), repossessor (n.)
• : تعریف: to take possession of again, esp. for failure to pay money that is owed.
- My car was repossessed when I missed a payment.
[ترجمه ترگمان] ماشین من وقتی پول رو از دست دادم ضبط شد
[ترجمه گوگل] وقتی پرداختی را از دست دادم، اتومبیل من بازپرداخت شد
[ترجمه گوگل] وقتی پرداختی را از دست دادم، اتومبیل من بازپرداخت شد
• possess again, regain ownership; return something to its owner
if someone repossesses something, especially something that has not been paid for, they take it back; a formal word.
if someone repossesses something, especially something that has not been paid for, they take it back; a formal word.
دیکشنری تخصصی
[حقوق] مجددأ تصاحب کردن، پس گرفتن جنس از خریداری که بها یا اقساط آن را در موعد مقرر نپرداخته باشد
مترادف و متضاد
take back
Synonyms: get back, obtain again, reacquire, recapture, reclaim, recover, retake, retrieve
جملات نمونه
1. Eventually the bailiffs came to repossess the flat.
[ترجمه ترگمان]بالاخره نگهبان ها آمدند تا آپارتمان را اجاره کنند
[ترجمه گوگل]در نهایت وکیل دادگستری به تختخواب بازگشت
[ترجمه گوگل]در نهایت وکیل دادگستری به تختخواب بازگشت
2. He or his collection agent will try to repossess everything you own.
[ترجمه ترگمان]اون یا مامور کلکسیون داره سعی می کنه هر چیزی که مال توئه رو تصاحب کنه
[ترجمه گوگل]او یا نماینده مجموعه خود سعی خواهد کرد تا همه چیزهایی را که به دست دارید، بازپس بگیرد
[ترجمه گوگل]او یا نماینده مجموعه خود سعی خواهد کرد تا همه چیزهایی را که به دست دارید، بازپس بگیرد
3. This reluctance of lenders to repossess homes owes little to sentiment: few lenders want to sell assets into a falling market.
[ترجمه ترگمان]این عدم تمایل وام دهندگان به repossess خانه به احساسات کمی بدهکار است: وام دهندگان کمی می خواهند دارایی ها را به یک بازار در حال سقوط بفروشند
[ترجمه گوگل]این تمایز از وام دهندگان به خانه های بازپرداخت، به اندازهای اندک است که احساس می کند کمی وام دهندگان مایل به فروش دارایی ها به یک بازار در حال سقوط هستند
[ترجمه گوگل]این تمایز از وام دهندگان به خانه های بازپرداخت، به اندازهای اندک است که احساس می کند کمی وام دهندگان مایل به فروش دارایی ها به یک بازار در حال سقوط هستند
4. I had a strong desire to repossess.
[ترجمه ترگمان]من خیلی مشتاق بودم که مالکیت رو بگیرم
[ترجمه گوگل]من تمایل زیادی به بازپرداخت داشتم
[ترجمه گوگل]من تمایل زیادی به بازپرداخت داشتم
5. This means that the lender can repossess your automobile if you default on the car loan.
[ترجمه ترگمان]این بدان معنی است که وام دهنده می تواند اتومبیل خود را در صورت عدم پرداخت بدهی با اتومبیل پیاده کند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که وام دهنده می تواند خودرو شما را در صورت استفاده از وام خودرو به طور خودکار بازپرداخت کند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که وام دهنده می تواند خودرو شما را در صورت استفاده از وام خودرو به طور خودکار بازپرداخت کند
6. What bank would like to repossess a toll road?
[ترجمه ترگمان]کدام بانک مایل است یک جاده عوارضی را از بین ببرد؟
[ترجمه گوگل]چه بانکی مایل است که جاده تلفنی را بازپرداخت کند؟
[ترجمه گوگل]چه بانکی مایل است که جاده تلفنی را بازپرداخت کند؟
7. Montenegro says he asked the bank to repossess the houses, because he does not believe his family can overcome its financial troubles.
[ترجمه ترگمان]مونته نگرو می گوید او از بانک خواست تا خانه ها را تخلیه کند، زیرا باور ندارد که خانواده اش بر مشکلات مالی اش غلبه کنند
[ترجمه گوگل]مونته نگرو می گوید که از بانک خواسته است تا خانه ها را بازپرداخت، زیرا معتقد است که خانواده اش می تواند بر مشکلات مالی خود غلبه کند
[ترجمه گوگل]مونته نگرو می گوید که از بانک خواسته است تا خانه ها را بازپرداخت، زیرا معتقد است که خانواده اش می تواند بر مشکلات مالی خود غلبه کند
8. I've been authorized to repossess this property.
[ترجمه ترگمان]من اجازه دارم که مالکیت این ملک رو تصاحب کنم
[ترجمه گوگل]من مجاز به استفاده از این ملک شده ام
[ترجمه گوگل]من مجاز به استفاده از این ملک شده ام
9. I want to repossess the word, and this is a word I heard growing up in New York.
[ترجمه ترگمان]میخوام این کلمه رو پس بگیرم و این کلمه ای هست که در نیویورک شنیده بودم
[ترجمه گوگل]من می خواهم کلمه را بازنویسی کنم، و این یک کلمه است که در نیویورک در حال رشد بودم
[ترجمه گوگل]من می خواهم کلمه را بازنویسی کنم، و این یک کلمه است که در نیویورک در حال رشد بودم
10. "Traces of story" where nature, heedless of neglect, repossess its spaces.
[ترجمه ترگمان]\"اثرات داستان\" که در آن طبیعت، بی اعتنا به سهل انگاری، از فضاهای خود عبور می کند
[ترجمه گوگل]'ردی از داستان' که در آن طبیعت، بدون توجه به غفلت، فضاهای آن را بازپس گرفته می شود
[ترجمه گوگل]'ردی از داستان' که در آن طبیعت، بدون توجه به غفلت، فضاهای آن را بازپس گرفته می شود
11. You might as well go out and repossess cars or work for a collection agency.
[ترجمه ترگمان]شما ممکن است به خوبی رانندگی کنید و ماشین ها را انتخاب کنید یا برای یک اداره جمع آوری کار کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به خوبی بیرون بروید و اتومبیل را بازپرداخت کنید یا برای یک آژانس جمع آوری کار کنید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است به خوبی بیرون بروید و اتومبیل را بازپرداخت کنید یا برای یک آژانس جمع آوری کار کنید
12. They had come to repossess their goods.
[ترجمه ترگمان]برای گرفتن کالا آمده بودند
[ترجمه گوگل]آنها آمده بودند تا کالاهای خود را بازپس بگیرند
[ترجمه گوگل]آنها آمده بودند تا کالاهای خود را بازپس بگیرند
13. Most mortgage lenders stress that they are not keen to repossess homes.
[ترجمه ترگمان]اغلب وام دهندگان وام دهندگان احساس می کنند که مشتاق خانه های repossess نیستند
[ترجمه گوگل]اکثر وام دهندگان وام دهندگان بر این باورند که آنها تمایل ندارند خانه های خود را باز پس بگیرند
[ترجمه گوگل]اکثر وام دهندگان وام دهندگان بر این باورند که آنها تمایل ندارند خانه های خود را باز پس بگیرند
14. The house was in default and the bank will repossess it.
[ترجمه ترگمان]خانه به طور پیش فرض بسته شده بود و بانک آن را باز می گرداند
[ترجمه گوگل]خانه به طور پیش فرض بود و بانک آن را بازپرداخت می کند
[ترجمه گوگل]خانه به طور پیش فرض بود و بانک آن را بازپرداخت می کند
15. In the event it mixed a few sensible ideas (faster help for those whose banks threaten to repossess their houses) with a few dotty ones (luring first-time buyers into a falling market).
[ترجمه ترگمان]در این صورت، چند ایده منطقی (سریع تر برای کسانی که بانک های آن ها تهدید می کنند خانه های خود را تخلیه کنند)با تعداد کمی از آن ها (فریب دادن خریداران در اولین بار به بازار رو به کاهش)، ترکیب می شود
[ترجمه گوگل]در این صورت چند ایده ای منطقی (کمک سریع تر برای کسانی که بانک ها تهدید می کنند خانه های خود را بازپس گیرند) با چندین تکه تکه (جذب خریداران اول در بازار سقوط) مخلوط شده است
[ترجمه گوگل]در این صورت چند ایده ای منطقی (کمک سریع تر برای کسانی که بانک ها تهدید می کنند خانه های خود را بازپس گیرند) با چندین تکه تکه (جذب خریداران اول در بازار سقوط) مخلوط شده است
Repossessed cars are cheaper.
اتومبیلهای ضبطشده ارزانتر است.
کلمات دیگر: