کلمه جو
صفحه اصلی

punitive damages


جرایم کیفری، جرایم تنبیهی (exemplary damages هم می گویند)

انگلیسی به فارسی

جرایم کیفری، جرایم تنبیهی (exemplary damages هم می‌گویند)


خسارات مجازات


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: compensation awarded to a plaintiff in excess of actual damages as a means of punishing the defendant for willful wrongdoing; exemplary damages.

• financial compensation designed to punish the party that cause the injury

دیکشنری تخصصی

[حقوق] خسارت تنبیهی یا عبرت آموز

مترادف و متضاد

compensation in excess of actual damage


Synonyms: amercement, compensatory damages, damages, financial penalty


جملات نمونه

1. Punitive damages are designed to punish and deter misconduct.
[ترجمه ترگمان]خسارات تنبیهی برای مجازات و جلوگیری از سو رفتار طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]آسیب های قهرمانانه برای مجازات و جلوگیری از رفتارهای سوء رفتار طراحی شده اند

2. As Baker repeatedly told jurors, the intent of punitive damages is to punish, not destroy.
[ترجمه ترگمان]همانطور که بیکر بارها به هیات منصفه گفت، هدف خسارات تنبیهی مجازات است نه نابود کردن
[ترجمه گوگل]همانطور که بیکر به طور متناوب به خبرنگاران گفت، هدف از خسارات مجازات مجازات است، نه تخریب

3. Punitive damages in libel cases are a legal anomaly.
[ترجمه ترگمان]خسارات تنبیهی در موارد افترا یک ناهنجاری قانونی هستند
[ترجمه گوگل]آسیب های قهرمانانه در موارد عذاب یک ناهنجاری قانونی است

4. Both victims' estates have filed claims for punitive damages, which are designed to punish the killer and deter future slayings.
[ترجمه ترگمان]هر دو قربانی مدعی خسارات تنبیهی نشده اند که برای مجازات قاتل و جلوگیری از قتل های آینده طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]اموال هر دو قربانیان ادعا می کنند که برای خسارت مجازات، که برای مجازات قاتل طراحی شده و از قتل های آینده جلوگیری می شود

5. The company was ordered to pay punitive damages in a sex discrimination case.
[ترجمه ترگمان]به این شرکت دستور داده شد تا خسارات تنبیهی در مورد تبعیض جنسی بپردازد
[ترجمه گوگل]این شرکت مجاز به پرداخت خسارت مجازات در پرونده تبعیض جنسیتی شد

6. In Texas, for instance, the total amount of punitive damages awarded between 1968 and 1971 was $ 8 000.
[ترجمه ترگمان]برای مثال در تگزاس میزان خسارات تنبیهی که بین ساله ای ۱۹۶۸ و ۱۹۷۱ دریافت شد ۸ هزار دلار بود
[ترجمه گوگل]مثلا در تگزاس، کل مبلغ خسارت مجاز بین سال های 1968 و 1971 8000 دلار بود

7. He is asking for punitive damages of $ 9m.
[ترجمه ترگمان]او در حال درخواست خسارات تنبیهی ۹ میلیون دلاری است
[ترجمه گوگل]او برای خسارات مجاز 9 میلیون دلاری درخواست می کند

8. Deliberation on punitive damages begins today in 20 blast victims' lawsuit against Seminole Pipeline Co.
[ترجمه ترگمان]اعلام خسارات تنبیهی در روز ۲۰ مارس در دادخواست قربانیان انفجار در برابر شرکت خط لوله Seminole آغاز شد
[ترجمه گوگل]بحث در مورد خسارت های تنبیهی امروز در 20 دعوی علیه قربانیان انفجار علیه شرکت لوله Seminole شروع شده است

9. The recommendation of a national standard for punitive damages would block states from preventing such awards.
[ترجمه ترگمان]توصیه یک استاندارد ملی برای خسارات تنبیهی، دولت ها را از پیش گیری از چنین جوایز منع می کند
[ترجمه گوگل]توصیه های یک استاندارد ملی برای خسارات مجاز، دولت ها را از جلوگیری از چنین جوایزی جلوگیری می کند

10. But the estate also is asking for punitive damages, designed to punish Simpson for his conduct.
[ترجمه ترگمان]اما این ملک همچنین خواستار خسارت تنبیهی است که برای مجازات سیمپسون به خاطر رفتارش طراحی شده است
[ترجمه گوگل]اما املاک همچنین درخواست خسارات مجازاتی را ارائه می دهد که طراحی شده برای مجازات سیمپسون برای رفتارش

11. Punitive damages can be awarded when false statements are made maliciously.
[ترجمه ترگمان]در صورتی که اظهارات نادرست با بدجنسی صورت گیرد، خسارات جبران ناپذیری به بار می آورد
[ترجمه گوگل]خسارت های مجرمان را می توان زمانی که اظهارات دروغین به صورت مخرب اعمال می شود

12. Separate trials on actual and punitive damages would then be required.
[ترجمه ترگمان]تحقیقات جداگانه در مورد خسارت واقعی و تنبیهی باید مورد نیاز باشد
[ترجمه گوگل]پس از آن، مطالعات جداگانه در مورد خسارات واقعی و مجازات مورد نیاز خواهد بود

13. Insurance companies pay most punitive damages because they themselves are the defendants that juries are most likely to punish substantially.
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیمه بیش ترین خسارت تنبیهی را می پردازند چون خودشان متهم هستند که هیات منصفه به احتمال زیاد مجازات خواهند شد
[ترجمه گوگل]شرکت های بیمه بیشترین مجازات خسارت را پرداخت می کنند، زیرا خودشان متهم هستند که مجامع محاکمه احتمالا به طور قابل ملاحظه ای مجازات می شوند

14. Florida law prohibits punitive damages that bankrupt companies.
[ترجمه ترگمان]قانون فلوریدا خسارات تنبیهی به شرکت های ورشکسته را ممنوع کرده است
[ترجمه گوگل]قانون فلوریدا خسارات مجازاتی را که شرکت های ورشکسته را ممنوع کرده است منع می کند

15. The punitive damages that we awarded is a deterrent for other murders, not just Mr Simpson.
[ترجمه ترگمان]خسارات تنبیهی که ما دریافت کردیم بازدارنده برای سایر قتل ها است، نه فقط آقای سیمپسون
[ترجمه گوگل]خسارات مجازاتی که ما اعطا کردیم، بازدارنده ای برای قتل های دیگر است، نه فقط آقای سیمپسون

پیشنهاد کاربران

جریمه مالی، جزای نقدی


کلمات دیگر: