کلمه جو
صفحه اصلی

smuggling


قاچاق، سودای قاچاق

انگلیسی به فارسی

قاچاق، قاچاق کردن


انگلیسی به انگلیسی

• act of importing or exporting illegally; act of bringing in or taking out secretly

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قاچاق

جملات نمونه

1. The government intends to clamp down on drug smuggling.
[ترجمه ترگمان]دولت قصد دارد تا بر روی قاچاق مواد مخدر مبارزه کند
[ترجمه گوگل]دولت قصد دارد قاچاق مواد مخدر را کاهش دهد

2. There's a lot of smuggling across this frontier.
[ترجمه ترگمان]یه عالمه قاچاق در این مرز هست
[ترجمه گوگل]در این مرز قاچاق بزرگی وجود دارد

3. Drug - smuggling is a serious crime.
[ترجمه آنیتا پرنو] قاچاق مواد مخدر یک جرم مهم و جدی است
[ترجمه ترگمان]قاچاق مواد مخدر یک جرم جدی است
[ترجمه گوگل]مواد مخدر - قاچاق یک جرم جدی است

4. A smuggling racket is killing thousands of exotic birds each year.
[ترجمه ترگمان]هر ساله یک قاچاق قاچاق هزاران پرنده خارجی را می کشد
[ترجمه گوگل]یک راکت قاچاق کشتن هزاران نفر از پرندگان عجیب و غریب در هر سال است

5. If found guilty of smuggling drugs, she could face indefinite detention.
[ترجمه ترگمان]اگر به خاطر قاچاق مواد مخدر گناهکار شناخته می شد، می توانست به صورت نامعلومی حبس شود
[ترجمه گوگل]اگر به خاطر قاچاق مواد مخدر به رسمیت شناخته شود، می تواند با بازداشت نامحدود مواجه شود

6. If you are caught smuggling goods into the country, they will probably be confiscated.
[ترجمه ترگمان]اگر کالاهای قاچاق را به کشور قاچاق کنید، احتمالا مصادره خواهند شد
[ترجمه گوگل]اگر شما قاچاق کالا را به کشور منتقل کنید، احتمالا مصادره خواهد شد

7. There have been several successfulprosecutions for drug smuggling recently.
[ترجمه ترگمان]اخیرا چندین successfulprosecutions برای قاچاق مواد مخدر وجود داشته است
[ترجمه گوگل]اخیرا چندین پرونده برای قاچاق مواد مخدر موفق بوده است

8. They're involved in a drug - smuggling racket.
[ترجمه ترگمان]اونا درگیر قاچاق مواد قاچاق مواد هستن
[ترجمه گوگل]آنها در یک راکت قاچاق مواد مخدر دخیل هستند

9. He was arrested in connection with drug smuggling.
[ترجمه ترگمان]او در ارتباط با قاچاق مواد مخدر دستگیر شد
[ترجمه گوگل]او در رابطه با قاچاق مواد مخدر دستگیر شد

10. Police believe he is involved in an international smuggling racket.
[ترجمه ترگمان]پلیس بر این باور است که او در قاچاق بین المللی قاچاق دست داشته است
[ترجمه گوگل]پلیس معتقد است که او در یک راکت قاچاق بین المللی دخیل است

11. He was caught smuggling cameras into the country.
[ترجمه ترگمان]او در حال قاچاق کردن دوربین ها به کشور بود
[ترجمه گوگل]او به دوربین های قاچاق وارد شد

12. They were spied out smuggling weapons.
[ترجمه ترگمان]ان ها در حال کمین کردن سلاح های قاچاق بودند
[ترجمه گوگل]آنها اسلحه قاچاق را جاسازی کردند

13. They were caught smuggling diamonds into the country.
[ترجمه ترگمان]ان ها در حال قاچاق الماس به کشور بودند
[ترجمه گوگل]آنها الماس قاچاق را به کشور کشاندند

14. These islands have a history of shipwrecks and smuggling.
[ترجمه ترگمان]این جزایر تاریخچه کشتی های غرق شده و قاچاق را دارند
[ترجمه گوگل]این جزایر تاریخ سقوط کشتی و قاچاق است

15. It was the method used for smuggling that interested me.
[ترجمه ترگمان]این روشی بود که برای قاچاق به کار می رفت
[ترجمه گوگل]این شیوه ای بود که برای قاچاق برای من مفید بود


کلمات دیگر: