1. a prose style with a tang of humor
یک سبک نثر که کمی مزاح انگیز است
2. limpid prose
نثر سلیس
3. literal prose
نثر ساده
4. purple prose
نثر پیچیده و پر تصنع
5. sa'di's prose is musical
نثر سعدی آهنگین است.
6. the prose works of john milton
آثار منثور جان میلتون
7. a luxuriant prose style
سبک نثر نویسی پر پیرایه
8. sa'di's measured prose
نثر آهنگین سعدی
9. sa'di's sonorous prose
نثر موزون و غرای سعدی
10. to state in prose the meaning of a poem
معنی شعر را به صورت نثر بیان کردن
11. the grace of sa'di's prose
زیبایی نثر سعدی
12. the nobility of sa'di's prose
خوبی نثر سعدی
13. sadi was ambidextrous both in prose and poetry
سعدی هم در نثر و هم در نظم چیره دست بود.
14. to paraphrase a poem into prose
شعری را به صورت نثر پرانگاشت کردن
15. a story which is partly in poetry and partly in prose
داستانی که بخشی از آن به شعر و بخشی دیگر به نثر است
16. I've always preferred reading prose to poetry.
[ترجمه ترگمان]من همیشه کتاب خواندن را به شعر ترجیح می دهم
[ترجمه گوگل]من همیشه خواندن داستان به شعر را ترجیح دادم
17. He was a fluent and rapid prose writer.
[ترجمه ترگمان]او نویسنده فصیح و فصیح بود
[ترجمه گوگل]او یک نویسنده پروتستان روان و سریع بود
18. Please turn this piece of prose into verse.
[ترجمه ترگمان]لطفا این قطعه را به شعر تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]لطفا این آیه را بخوانید
19. Shute's prose is stark and chillingly unsentimental.
[ترجمه ترگمان]نثر Shute بی احساس است و کم تر تحت تاثیر قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پروس شوت کاملا و ناخوشایند است
20. It's a prose style with all the ineptitudes filed away.
[ترجمه ترگمان]این یک سبک نثر با تمام the است که بایگانی شده اند
[ترجمه گوگل]این یک سبک پروسس با تمام نداشتن هاست
21. A feeling of melancholy runs through his prose.
[ترجمه ترگمان]احساس غم و اندوهی را در خود احساس می کند
[ترجمه گوگل]احساس غم و اندوه از طریق پروسه خود را اجرا می کند