1. The Broadcasting Act allows ministers to proscribe any channel that offends against good taste and decency.
[ترجمه ترگمان]قانون پخش به وزرا اجازه می دهد تا هر کانالی که در برابر سلیقه خوب و شایستگی آزار می دهد را از بین ببرند
[ترجمه گوگل]قانون پخش، به وزرای اجازه می دهد تا هر کانال را که در برابر طعم و شایستگی خوب است، مجازات کند
2. In some cultures surgery is proscribed.
[ترجمه ترگمان]در برخی از فرهنگ ها، جراحی ممنوع است
[ترجمه گوگل]در برخی از فرهنگها جراحی ممنوع است
3. They are proscribed by federal law from owning guns.
[ترجمه ترگمان]اونا توسط قانون فدرال تبعید شدن
[ترجمه گوگل]آنها از قوانین فدرال از داشتن اسلحه ممنوع هستند
4. The Act proscribes discrimination on the grounds of race.
[ترجمه ترگمان]این قانون تبعیض علیه زمین مسابقه را ممنوع می کند
[ترجمه گوگل]این قانون تبعیض را بر اساس نژاد تبعیض می کند
5. The sale of narcotics is proscribed by law.
[ترجمه ترگمان]فروش مواد مخدر به وسیله قانون ممنوع شده است
[ترجمه گوگل]فروش مواد مخدر توسط قانون ممنوع است
6. Ten groups in all were now specifically proscribed in Northern Ireland.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر ده گروه در ایرلند شمالی به طور خاص ممنوع اعلام شده اند
[ترجمه گوگل]در اواخر ده گروه در ایرلند شمالی به طور خاص ممنوع شد
7. Many Shiite clergymen maintain that birth control is proscribed by Islam.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از روحانیون شیعه ثابت می کنند که کنترل تولد توسط اسلام ممنوع شده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از روحانیون شیعه معتقدند که کنترل تولد اسلام ممنوع است
8. It prescribes and proscribes the behavior and even the thoughts of its population in virtually every domain of existence.
[ترجمه ترگمان]این قانون رفتار و حتی افکار جمعیت آن را در هر حوزه از زندگی تعریف و تفسیر می کند
[ترجمه گوگل]این رفتار و حتی افکار جمعیت آن را تقریبا در هر زمینه ای از وجود، تجویز می کند
9. But these Acts do not proscribe activities, they simply provide for investigation in appropriate cases.
[ترجمه ترگمان]اما این قوانین فعالیت های proscribe را انجام نمی دهند بلکه تنها در موارد مناسب تحقیقات را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]اما این اعمال فعالیت ها را ممنوع نمی کند، آنها به سادگی برای تحقیقات در موارد مناسب ارائه می دهند
10. It should be remembered, however, that Gaelic was proscribed by the authorities for many years.
[ترجمه ترگمان]با این حال باید به خاطر آورد که گیلی برای سالیان دراز توسط مقامات تحریم شده بود
[ترجمه گوگل]با این حال باید یادآوری شود که سالهای زیادی توسط مقامات دولتی گیلکی ممنوع شده است
11. She therefore proscribed all religious, philosophical, or psychological books for village libraries.
[ترجمه ترگمان]او به این ترتیب همه کتاب های مذهبی، فلسفی و روانشناسی را برای کتابخانه های روستا ممنوع کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین، او کتابهای مذهبی، فلسفی یا روانشناسی کتابخانه های روستایی را ممنوع کرد
12. So popular were the proscribed celebrations that it proved quite impossible to eradicate them completely.
[ترجمه ترگمان]لذا مردمی که در تبعید به سر می بردند ممنوع اعلام کردند که ریشه کن کردن آن ها کاملا غیرممکن است
[ترجمه گوگل]به همین دلیل محبوبیت جشن های ممنوعه که کاملا غیرممکن بود برای ریشه کن کردن آنها به طور کامل
13. Very few officers at the level proscribed have ever sought election as councillors.
[ترجمه ترگمان]تعداد کمی از افسران در سطح تبعید شده هرگز به عنوان اعضای شورا انتخاب نشده اند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از افسران در سطح ممنوعه هرگز به دنبال انتخابات به عنوان مشاوران نیستند
14. UML does not proscribe any particular software development method or process; it merely standardizes the form of notation.
[ترجمه ترگمان]UML هیچ روش یا فرآیند توسعه نرم افزار خاصی را proscribe نمی کند؛ صرفا شکل نماد سازی را استاندارد می کند
[ترجمه گوگل]UML هیچ نوع خاصی از روش توسعه نرم افزار یا فرایند را ممنوع نمی کند؛ آن را به صورت استاندارد علامت گذاری می کند