1. Elvin's manager prohibited him from appearing on television.
مدیرِ "الوین" از حضورِ او در تلویزیون ممانعت کرد
2. Many homeowners prohibit others from walking on their property.
بسیاری از مالکین از قدم زدن در ملکشان جلوگیری می کنند
3. The law prohibits the use of guns to settle a conflict.
قانون، استفاده از اسلحه را برای فرو نشاندن اختلاف قدغن می کند
4. Prohibit the sale of alcoholic beverages.
[ترجمه ترگمان]فروش نوشیدنی های الکلی را کاهش دهید
[ترجمه گوگل]فروش نوشیدنی های الکلی را ممنوع کنید
5. The government decided to prohibit the import of toxic waste.
[ترجمه ترگمان]دولت تصمیم گرفته است که واردات مواد زائد سمی را ممنوع کند
[ترجمه گوگل]دولت تصمیم گرفت واردات زباله های سمی را ممنوع کند
6. The very restrict regulations effectively prohibit the entry of soil or plants grown in soil into the country.
[ترجمه ترگمان]مقررات بسیار محدود، ورود خاک یا گیاهان کشت شده در خاک کشور را به طور موثر ممنوع می سازد
[ترجمه گوگل]مقررات بسیار محدود به طور موثر وارد شدن خاک یا گیاهانی که در خاک به خاک وارد شده اند را ممنوع می کند
7. The legislature passed a law to prohibit the dumping of nuclear waste.
[ترجمه ترگمان]مجلس قانون گذاری قانونی را تصویب کرد تا ممنوعیت زباله هسته ای را ممنوع کند
[ترجمه گوگل]مجلس قانون گذار یک قانون را برای ممنوعیت تخلیه زباله های هسته ای تصویب کرد
8. Only Mississippi, North Carolina, and Texas specifically prohibit collective bargaining for public school employees.
[ترجمه ترگمان]تنها می سی سی پی، کارولینای شمالی، و تگزاس به طور خاص چانه زنی جمعی برای کارمندان مدارس دولتی را ممنوع کرده اند
[ترجمه گوگل]فقط می سی سی پی، کارولینای شمالی و تگزاس به طور خاص قراردادهای جمعی را برای کارکنان مدرسه عمومی ممنوع می کند
9. Incongruities prohibit constructing a unified picture of anything we could call Orphism.
[ترجمه ترگمان]incongruities ساخت یک تصویر واحد از هر چیزی که ما می توانیم آن را Orphism بنامیم را منع می کند
[ترجمه گوگل]عدم انطباق ممنوع ساخت یک تصویر متحد از هر چیزی که ما می توانیم Orphism تماس بگیرید
10. Encrypted discs will now prohibit pristine copies to videotape.
[ترجمه ترگمان]اکنون دیسک های رمزنگاری شده نسخه های اولیه را به نوار ویدئویی ممنوع خواهند کرد
[ترجمه گوگل]دیسک های رمزگذاری شده در حال حاضر کپی های ناپیوسته به فیلم را ممنوع می کند
11. He has revised regulations to prohibit discrimination against gays serving in federal government.
[ترجمه ترگمان]او مقررات اصلاح شده را برای منع تبعیض علیه همجنس گرایان که در دولت فدرال خدمت می کنند، انجام داده است
[ترجمه گوگل]او مقرراتی را برای ممنوعیت تبعیض علیه همجنسگرایان در دولت فدرال تجدید نظر کرده است
12. A number of the Take-over Panel rules prohibit trading on the basis of inside information.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از قوانین Take منصفه، تجارت را براساس اطلاعات داخلی ممنوع کرده اند
[ترجمه گوگل]تعدادی از قوانین پنل Take-over Panel تجارت را براساس اطلاعات داخلی ممنوع می کند
13. The previous proposal to prohibit vehicles using the southern junction has been discontinued.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد قبلی ممنوعیت استفاده از وسایل نقلیه با استفاده از اتصال جنوبی متوقف شده است
[ترجمه گوگل]پیشنهاد قبلی مبنی بر ممنوعیت استفاده از وسایل نقلیه با استفاده از اتصال جنوب قطع شده است
14. The tax laws prohibit you from trying to recover from your employees taxes that you were required to pay on their behalf.
[ترجمه ترگمان]قوانین مالیاتی شما را از تلاش برای بازیابی مالیات از کارمندان تان منع می کند که باید از طرف آن ها پرداخت کنید
[ترجمه گوگل]قوانین مالیاتی شما را از تلاش برای بهبود مالیات کارکنان خود که شما از طرف آنها تقاضای پرداخت می کنید، ممنوع می کند
15. Some countries, though, prohibit certain firms from selling shares to foreigners.
[ترجمه ترگمان]با این وجود، برخی از کشورها شرکت های ویژه ای را از فروش سهام به خارجی ها منع می کنند
[ترجمه گوگل]با این وجود برخی از کشورها، ممنوعیت برخی از شرکت ها را از فروش سهام به خارجی ها ممنوع می کنند
16. Y., this week introduced a resolution to prohibit the use of federal funds for educational programs based on its use.
[ترجمه ترگمان]Y, این هفته لایحه ای را برای منع استفاده از بودجه های فدرال برای برنامه های آموزشی براساس استفاده از آن، مطرح کرد
[ترجمه گوگل]Y, این هفته یک قطعنامه را برای ممنوعیت استفاده از بودجه فدرال برای برنامه های آموزشی بر اساس استفاده از آن معرفی کرد
17. Some of these rules prohibit the misuse of inside information.
[ترجمه ترگمان]برخی از این قوانین سو استفاده از اطلاعات را ممنوع می کنند
[ترجمه گوگل]برخی از این قوانین سوء استفاده از اطلاعات داخلی را ممنوع می کند