کلمه جو
صفحه اصلی

registrar


معنی : ثبت کننده، کارمند اداره ثبت، مدیر دروس
معانی دیگر : (دانشگاه) رییس اداره ی آموزش، رییس امور نام نویسی و نمرات، (بانک یا شرکت معتمد) سرپرست امور سهام

انگلیسی به فارسی

ثبت کننده، کارمند اداره ثبت، مدیر دروس


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person acting as an official recorder, as of election rolls.

(2) تعریف: an official at a school or college who is in charge of compiling and keeping academic records.

• one who creates and maintains records
a registrar is a person whose job is to keep official records, especially of births, marriages, and deaths.
a registrar is also a senior administrative official in a college or university.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] رئیس (یا مدیر) دفتر (ثبت)

مترادف و متضاد

ثبت کننده (اسم)
registrant, registrar

کارمند اداره ثبت (اسم)
registrar

مدیر دروس (اسم)
registrar

جملات نمونه

1. A hospital registrar is of a lower rank than a consultant.
[ترجمه ترگمان]یک کارمند ثبت بیمارستان در درجه پایین تر از مشاور است
[ترجمه گوگل]یک ثبت کننده بیمارستان رتبه پایینتری نسبت به یک مشاور دارد

2. The manager fired a young registrar.
[ترجمه ترگمان]مدیر یک مامور ثبت نام جوان را اخراج کرد
[ترجمه گوگل]مدیر یک ثبت کننده جوان را اخراج کرد

3. The senior registrar contract arrived dated May 198 and a six month battle ensued to get it backdated to January 198
[ترجمه ترگمان]قرارداد ثبت رسمی به تاریخ ۱۹۸ ام ماه مه رسید و یک نبرد ۶ ماهه برای رسیدن به backdated به ۱۹۸ مورد رسید
[ترجمه گوگل]قرارداد ارشد ثبت کننده با مه 198 آغاز شد و نبرد شش ماهه شروع به عقب نشینی در ژانویه 198 شد

4. Peter and his registrar were already gowned, gloved, and were putting sterile drapes on the patient.
[ترجمه ترگمان]پیتر و مدیر اجرایی در همان هنگام دستکش را در دست داشتند و پرده ها را به روی بیمار می انداختند
[ترجمه گوگل]پیتر و ثبت کننده او قبلا دستمال، دستکش و پرده های استریل روی بیمار گذاشته بودند

5. Mr John Sumsion, the original Registrar, did a wonderful job.
[ترجمه ترگمان]آقای جان Sumsion، مدیر اصلی، کار فوق العاده ای انجام داد
[ترجمه گوگل]آقای جان سمیسیون، ثبت کننده اصلی، کار شگفت انگیزی انجام داد

6. Women overtake men only in the part- time registrar posts.
[ترجمه ترگمان]زنان تنها در مشاغل مربوط به ثبت زمان از مردان پیشی می گیرند
[ترجمه گوگل]زنان فقط در پست های ثبت نام نیمه وقت به مردان می رسند

7. As Registrar it provides shareholders registration services to over 200 companies.
[ترجمه ترگمان]به عنوان Registrar، خدمات ثبت نام سهامداران برای بیش از ۲۰۰ شرکت را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]به عنوان ثبت کننده، خدمات ثبت نام سهامداران را به بیش از 200 شرکت ارائه می دهد

8. Ernest's got to fix the date with the Registrar.
[ترجمه ترگمان]ارنست باید تاریخ را با the ثبت کند
[ترجمه گوگل]ارنست باید تاریخ را با ثبت کننده رفع کند

9. The registrar was a dignified man who behaved with the correct degree of formality.
[ترجمه ترگمان]کارمند اداره ثبت، مردی با وقار بود که با رعایت ادب و نزاکت رفتار می کرد
[ترجمه گوگل]ثبت کننده مردی با شکوه بود که با صلاحیت صحیح رفتار می کرد

10. In May 198 a registrar admitted a drink-driving charge and was severely reprimanded by the Lord Chancellor.
[ترجمه ترگمان]در ماه مه ۱۹۸ مامور ثبت یک اتهام رانندگی را پذیرفت و به شدت توسط رئیس دانشگاه مورد توبیخ قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در ماه مه سال 1982 یک ثبت کننده به اتهام رانندگی نوشیدنی پذیرفت و توسط مجلس لندن به شدت مورد تجاوز قرار گرفت

11. The copy delivered to the Registrar must also be signed by the auditors.
[ترجمه ترگمان]این نسخه نیز باید توسط حسابرسان به ثبت برسد
[ترجمه گوگل]نسخه ای که به دادگستر ارائه شده نیز باید توسط حسابرسان امضا شود

12. In all the excitement the Registrar, Mrs Molly Croll, suffered a slip of the pen.
[ترجمه ترگمان]در هر هیجان و هیجانی که در این شهر وجود داشت به نظر می رسید که از قلم افتاده و از قلم افتاده باشد
[ترجمه گوگل]در تمام شور و هیجان ثبت نام، خانم مولی Croll، دچار لغزش قلم

13. The single judge may review decisions of the Registrar and make interim orders outside the Law Terms.
[ترجمه ترگمان]قاضی واحد ممکن است تصمیمات مدیران را بازبینی کرده و دستورها موقت را خارج از شرایط قانون انجام دهد
[ترجمه گوگل]قاضی مجرد می تواند تصمیمات ثبت کننده را بررسی کند و دستورات موقت را خارج از قوانین قانون قرار دهد

14. I rang the senior registrar to tell him but realised after a while he wasn't saying much.
[ترجمه ترگمان]من مدیر مدرسه را به صدا در اوردم تا به او بگویم، اما بعد از مدتی متوجه شد که او زیاد حرف نمی زند
[ترجمه گوگل]من به ریاست ارشد تماس می دادم تا او را بگویم اما بعد از مدتی متوجه نشدم

پیشنهاد کاربران

Registrar's office =دفتر ثبت


some one who is in charge of official records, especially in a collage


کلمات دیگر: