1. he was sent to school at government's expense as reparation for the death of his father
برای جبران مرگ پدرش او را به خرج دولت به مدرسه فرستادند.
2. Offenders should be forced to make reparation to the community.
[ترجمه ترگمان]متخلفان باید مجبور به جبران خسارت جامعه شوند
[ترجمه گوگل]مجرمان باید مجبور به پرداخت جبران خسارت به جامعه شوند
3. I'll demand reparation from the company.
[ترجمه ترگمان]من درخواستش را از شرکت خواهم خواست
[ترجمه گوگل]من تقاضای بازپرداخت از شرکت خواهم کرد
4. Offenders must make reparation for their crimes through community service.
[ترجمه ترگمان]متخلفان باید جبران جرائم خود را از طریق خدمات اجتماعی انجام دهند
[ترجمه گوگل]مجرمین باید از طریق خدمات اجتماعی جبران خسارت کنند
5. The company had to make reparation to those who suffered ill health as a result of chemical pollution.
[ترجمه ترگمان]این شرکت مجبور بود به کسانی که از سلامت بیمار در اثر آلودگی شیمیایی رنج می برند، عمل کند
[ترجمه گوگل]این شرکت مجبور شد برای کسانی که به علت آلودگی شیمیایی رنج می برد، جبران کند
6. He said that this is my reparation, and I need fear no other.
[ترجمه ترگمان]او گفت که این وظیفه من است و من به ترس احتیاج دارم
[ترجمه گوگل]او گفت که این بازپرداخت من است و من از ترس هیچ چیز دیگری نیاز ندارم
7. No reparation seems to be being made for killing off the father.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که برای کشتن پدر آفریده نشده است
[ترجمه گوگل]به نظر نمی رسد که جبران خسارت برای کشتن پدر انجام شود
8. Public reparation, whatever the cost, must be made.
[ترجمه ترگمان]به هر قیمتی که باشد، باید کاری کرد که باید انجام شود
[ترجمه گوگل]بازپرداخت عمومی، هر چه هزینه، باید ساخته شود
9. The time for the West to begin making reparation for the sins of the past is long overdue.
[ترجمه ترگمان]اکنون زمان آن رسیده است که غرب جبران گناهان گذشته را آغاز کند
[ترجمه گوگل]زمان برای غرب برای شروع بازپرداخت گناهان گذشته، بسیار دیر شده است
10. What should be the reparation for a mother who died of despair?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی باید جبران مادری باشد که از یاس و نومیدی مرده باشد؟
[ترجمه گوگل]برای مادرانی که از ناامیدی فوت کرده اند باید جبران شود
11. What should be the reparation for a mother whose child was murdered?
[ترجمه ترگمان]برای مادری که فرزندش به قتل رسیده باید جبران شود؟
[ترجمه گوگل]برای مادرانی که فرزندشان کشته شد باید جبران شود؟
12. What should be the reparation for a five year old child unfairly deprived of a father for 18 years?
[ترجمه ترگمان]چه چیزی باید جبران یک کودک پنج ساله که به طور ناعادلانه محروم از یک پدر به مدت ۱۸ سال است باشد؟
[ترجمه گوگل]باید برای یک کودک پنج ساله که به طور غیرمنصفانه از یک پدر برای 18 سال محروم شده است، باید بازپرداخت شود؟
13. Anaximander could have used the model of reparation of injustice to explain a large number of phenomena.
[ترجمه ترگمان]Anaximander می توانست از مدل reparation of برای توضیح تعداد زیادی از پدیده ها استفاده کند
[ترجمه گوگل]Anaximander می تواند از مدل بازپرداخت بی عدالتی برای توضیح تعداد زیادی از پدیده ها استفاده کند
14. Whenever you find your wrong-dOing, be quick with reparation!
[ترجمه ترگمان]هر وقت که اشتباه خود را پیدا کردی، زود باش که جبرانش کنی!
[ترجمه گوگل]هر زمان که شما اشتباه خود را پیدا کردید، با بازپرداخت سریع باشید!