1. Jack beckoned to me to follow him.
جک اشاره کرد که دنبالش بروم
2. The delicious smell of fresh bread beckoned the hungry boy.
بوی مطبوع نان تازه، پسر گرسنه را به سوی خود کشید
3. The sea beckons us to adventure.
دریا، آدم را به سوی خطر می کشاند
4. I asked him his name, but he didn't respond.
[ترجمه ترگمان]اسمش را از او پرسیدم، اما پاسخی نداد
[ترجمه گوگل]من از او نام او را پرسیدم، اما او پاسخ نداد
5. I offered him a drink but he didn't respond.
[ترجمه niloo] من به او یک نوشیدنی پیشنهاد کردم اما او پاسخی نداد
[ترجمه ترگمان]به او نوشیدنی تعارف کردم، اما جوابی نداد
[ترجمه گوگل]من او را نوشیدم اما او پاسخ نداد
6. He was noticeably slow to respond.
[ترجمه ترگمان]او به طور قابل ملاحظه ای کند بود که پاسخی بدهد
[ترجمه گوگل]او به طرز چشمگیری پاسخ داد
7. She asked where he'd been, but he didn't respond.
[ترجمه ترگمان]او پرسید کجا بوده، اما پاسخی نداد
[ترجمه گوگل]او پرسید جایی که او بوده، اما پاسخ نداده است
8. They are likely to respond positively to the President's request for aid.
[ترجمه ترگمان]آن ها احتمالا واکنش مثبتی به درخواست رئیس جمهور برای کمک دارند
[ترجمه گوگل]آنها به احتمال زیاد به درخواست رئیس جمهور برای کمک مثبت پاسخ می دهند
9. Some children respond more demonstratively than others.
[ترجمه ترگمان]بعضی از بچه ها نسبت به بقیه به demonstratively واکنش نشان می دهند
[ترجمه گوگل]بعضی از کودکان بیشتر نشان می دهند نسبت به دیگران
10. Dave didn't respond to any of her emails.
[ترجمه ترگمان]دیو به هیچ یک از ایمیل های او پاسخ نداد
[ترجمه گوگل]دیو به هیچ یک از ایمیل هایش پاسخ نمی داد
11. The animals were conditioned to respond to auditory stimuli .
[ترجمه ترگمان]حیوانات شرطی شدند تا به محرک شنوایی پاسخ دهند
[ترجمه گوگل]حیوانات به واکنش دادن به محرک های شنوایی متوسل شدند
12. You can rely on him to respond to a challenge.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید به او تکیه کنید تا به یک چالش پاسخ دهد
[ترجمه گوگل]شما می توانید به او تکیه کنید تا به یک چالش پاسخ دهد
13. We have a bounden duty to respond to this call for help.
[ترجمه ترگمان]ما تنها وظیفه داریم که به این درخواست کمک کنیم
[ترجمه گوگل]ما یک وظیفه محدود برای پاسخ به این درخواست برای کمک به شما داریم
14. I am pondering how to respond.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم که چطور باید جواب بدهم
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که چگونه پاسخ بدهم
15. The world community has been slow to respond to the crisis.
[ترجمه ترگمان]جامعه جهانی در واکنش به این بحران کند بوده است
[ترجمه گوگل]جامعه جهانی برای پاسخ به بحران آهسته است
16. Let us respond. Let us rise as one man in defence of our motherland.
[ترجمه ترگمان]اجازه بدهید واکنش نشان دهیم اجازه دهید به عنوان یک مرد در دفاع از سرزمین مادری خود رشد کنیم
[ترجمه گوگل]بگذار ما پاسخ دهیم اجازه دهید ما را به عنوان یک مرد در دفاع از سرزمین مادری خود بالا ببریم
17. We need someone who can anticipate and respond to changes in the fashion industry.
[ترجمه ترگمان]ما به کسی نیاز داریم که بتواند پیش بینی کند و به تغییرات در صنعت مد واکنش نشان دهد
[ترجمه گوگل]ما به کسی نیاز داریم که بتواند تغییرات صنعت مد را پیش بینی کند و به آن پاسخ دهد