کارمندی دولت، استخدام در ادارات دولتی، خدمت بجامعه، استخدام دولتی
public service
کارمندی دولت، استخدام در ادارات دولتی، خدمت بجامعه، استخدام دولتی
انگلیسی به فارسی
خدمت بجامعه، استخدام دولتی
انگلیسی به انگلیسی
• organization which provides essential services to the public; act of supplying or furnishing essential services; service that is provided or carried out for the benefit of the public or its institutions
دیکشنری تخصصی
[حقوق] خدمت دولت
مترادف و متضاد
government employment or appointment
Synonyms: benevolences, civil service, good works, philanthropies, public life, works
جملات نمونه
1. Local TV stations ran the ads as a public service.
[ترجمه ترگمان]ایستگاه های تلویزیونی محلی تبلیغات را به عنوان خدمات عمومی اجرا کردند
[ترجمه گوگل]ایستگاه های تلویزیونی محلی تبلیغات را به عنوان خدمات عمومی سوق دادند
[ترجمه گوگل]ایستگاه های تلویزیونی محلی تبلیغات را به عنوان خدمات عمومی سوق دادند
2. He left the public service and embarked on a career in the City.
[ترجمه ترگمان]او خدمات عمومی را ترک کرد و شغلی در شهر را آغاز کرد
[ترجمه گوگل]او خدمات عمومی را ترک کرد و در شهر کار خود را شروع کرد
[ترجمه گوگل]او خدمات عمومی را ترک کرد و در شهر کار خود را شروع کرد
3. The magazine is provided as a public service.
[ترجمه ترگمان]این مجله به عنوان خدمات عمومی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]این مجله به عنوان یک سرویس عمومی ارائه شده است
[ترجمه گوگل]این مجله به عنوان یک سرویس عمومی ارائه شده است
4. He was rewarded for his years of outstanding public service.
[ترجمه ترگمان]او به خاطر سال ها خدمت عمومی به او پاداش داده شد
[ترجمه گوگل]او برای سال های خدمات برجسته عمومی خود پاداش داده شده است
[ترجمه گوگل]او برای سال های خدمات برجسته عمومی خود پاداش داده شده است
5. The country needs a national public service broadcaster like the BBC.
[ترجمه ترگمان]این کشور به یک مجری سرویس عمومی ملی مانند بی بی سی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این کشور به یک پخش کننده سرویس عمومی ملی مانند بی بی سی نیاز دارد
[ترجمه گوگل]این کشور به یک پخش کننده سرویس عمومی ملی مانند بی بی سی نیاز دارد
6. She was accused of making a public service an instrument of private advantage.
[ترجمه ترگمان]او متهم به ساختن خدمات عمومی به عنوان ابزار منافع شخصی بود
[ترجمه گوگل]او متعهد شد که یک سرویس عمومی را ابزار مزیت خصوصی کند
[ترجمه گوگل]او متعهد شد که یک سرویس عمومی را ابزار مزیت خصوصی کند
7. She believes she is doing a public service not unlike doctors or firemen.
[ترجمه ترگمان]او بر این باور است که او یک سرویس عمومی را نه برخلاف پزشکان و ماموران آتش نشانی انجام می دهد
[ترجمه گوگل]او معتقد است او در حال انجام یک خدمات عمومی است نه بر خلاف پزشکان و یا آتش نشانان
[ترجمه گوگل]او معتقد است او در حال انجام یک خدمات عمومی است نه بر خلاف پزشکان و یا آتش نشانان
8. And the forest products companies often perform this public service on public lands, under the guidance of government employees.
[ترجمه ترگمان]و شرکت های محصولات جنگلی اغلب این خدمات عمومی را در زمین های عمومی تحت هدایت کارمندان دولت انجام می دهند
[ترجمه گوگل]شرکت های جنگلی اغلب این خدمات عمومی را در سرزمین های عمومی تحت هدایت کارمندان دولتی انجام می دهند
[ترجمه گوگل]شرکت های جنگلی اغلب این خدمات عمومی را در سرزمین های عمومی تحت هدایت کارمندان دولتی انجام می دهند
9. In all his years of public service, he has only been offered a bribe once.
[ترجمه ترگمان]در تمام طول عمر خدمات عمومی، او تنها یک بار به او رشوه داده شده است
[ترجمه گوگل]در تمام سالهای خدمات عمومی او یکبار رشوه تهیه شده است
[ترجمه گوگل]در تمام سالهای خدمات عمومی او یکبار رشوه تهیه شده است
10. In 1935 Humphrys left the public service and embarked on a career in the City.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۳۵ Humphrys خدمات عمومی را ترک کرد و شغلی در شهر را آغاز نمود
[ترجمه گوگل]در سال 1935 هومفریس سرویس عمومی را ترک کرد و در شهر کار می کرد
[ترجمه گوگل]در سال 1935 هومفریس سرویس عمومی را ترک کرد و در شهر کار می کرد
11. Applied to broadcast programmes, then, the public service principles were in the nature of flexible guidelines.
[ترجمه ترگمان]پس از آن به برنامه های پخش نیز، اصول خدمات عمومی در ماهیت دستورالعمل های انعطاف پذیر بودند
[ترجمه گوگل]پس از آن برنامه های پخش برنامه های کاربردی، سپس اصول خدمات عمومی در اصل دستورالعمل انعطاف پذیر بود
[ترجمه گوگل]پس از آن برنامه های پخش برنامه های کاربردی، سپس اصول خدمات عمومی در اصل دستورالعمل انعطاف پذیر بود
12. The band will also record public service announcements for local radio stations, urging petitions to protest the arrest.
[ترجمه ترگمان]این گروه همچنین اعلامیه های خدمات عمومی برای ایستگاه های رادیویی محلی را ثبت خواهد کرد و از درخواست هایی برای اعتراض به دستگیری استفاده خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این گروه همچنین اعلامیه های خدمات عمومی را برای ایستگاه های رادیویی محلی ثبت خواهد کرد و خواستار اعتراض به دستگیری می شود
[ترجمه گوگل]این گروه همچنین اعلامیه های خدمات عمومی را برای ایستگاه های رادیویی محلی ثبت خواهد کرد و خواستار اعتراض به دستگیری می شود
13. For example, much of the public service and professional service of the authors do not get exposed.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، بیشتر خدمات عمومی و خدمات حرفه ای نویسندگان افشا نمی شوند
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بسیاری از خدمات عمومی و خدمات حرفه ای از نویسندگان در معرض نیست
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، بسیاری از خدمات عمومی و خدمات حرفه ای از نویسندگان در معرض نیست
14. I've always been a strong advocate of public service broadcasting, such an important element in this influential means of communication.
[ترجمه ترگمان]من همیشه طرفدار پروپا قرص پخش خدمات عمومی بوده ام، چنین عنصری مهم در این ابزار موثر ارتباط
[ترجمه گوگل]من همیشه یک حامی قوی از پخش خدمات عمومی بوده ام، چنین عنصر مهمی در این ابزار تأثیرگذار ارتباطات است
[ترجمه گوگل]من همیشه یک حامی قوی از پخش خدمات عمومی بوده ام، چنین عنصر مهمی در این ابزار تأثیرگذار ارتباطات است
پیشنهاد کاربران
خدمات همگانی ، خدمات فراگیر
public service ( مدیریت )
واژه مصوب: خدمات عمومی
تعریف: خدماتی که دولت یا کارگزاران دولتی به مردم عرضه می کنند
واژه مصوب: خدمات عمومی
تعریف: خدماتی که دولت یا کارگزاران دولتی به مردم عرضه می کنند
کلمات دیگر: