کلمه جو
صفحه اصلی

rule of law

انگلیسی به انگلیسی

• government by strict adherence to the law; political situation in which the law is strictly enforced upon the citizens
the rule of law refers to the situation in which people obey their society's laws and enable that social system to function properly; a formal expression.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اصل حاکمیت قانون، حکومت قانون

جملات نمونه

1. Unintelligible legislation is the negation of the rule of law and of parliamentary democracy.
[ترجمه ترگمان]قانون Unintelligible نفی حکومت قانون و دموکراسی پارلمانی است
[ترجمه گوگل]قانون ناخوشایند، نفی حکومت قانون و دموکراسی پارلمانی است

2. We hope for a world where the rule of law, not the law of the jungle, governs the conduct of nations.
[ترجمه ترگمان]ما به دنیایی که در آن حکومت قانون، نه قانون جنگل، بر رفتار ملت ها حاکم است، امید داریم
[ترجمه گوگل]ما برای یک جهان امیدواریم که حاکمیت قانون، نه قانون جنگل، حکومت رفتارهای ملل را اداره کند

3. Everyone is subject to the rule of law.
[ترجمه ترگمان]هر کسی تابع قانون است
[ترجمه گوگل]هر کس به حاکمیت قانون میپردازد

4. Democracy and the rule of law are yet to be firmly established in the country.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی و حاکمیت قانون هنوز در کشور تثبیت نشده است
[ترجمه گوگل]دموکراسی و حاکمیت قانون هنوز در کشور ثابت نشده است

5. We are here to uphold the rule of law.
[ترجمه ترگمان]ما اینجاییم تا قانون قانون رو تایید کنیم
[ترجمه گوگل]ما اینجا هستیم تا حاکمیت قانون را حفظ کنیم

6. Democracy is predicated upon the rule of law.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی براساس قانون قانون پیش بینی می شود
[ترجمه گوگل]دموکراسی بر حاکمیت قانون متکی است

7. This, it is alleged, undermines the rule of law.
[ترجمه ترگمان]این گفته می شود که این قانون، قاعده قانون را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]این ادعا، حاکمیت قانون را تضعیف می کند

8. The concept of the rule of law is not logically compatible with that of parliamentary sovereignty.
[ترجمه ترگمان]مفهوم حکومت قانون به طور منطقی با قوانین پارلمانی سازگار نیست
[ترجمه گوگل]مفهوم حاکمیت قانون منطقی با حاکمیت پارلمانی سازگار نیست

9. Dicey's views on the rule of law also merit detailed scrutiny.
[ترجمه ترگمان]نظرات dicey در مورد قانون قانون همچنین سزاوار بررسی دقیق و دقیق است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های دیکسی در مورد حاکمیت قانون نیز مستلزم بررسی دقیق است

10. It has failed to establish the rule of law, allowing gangsters and militants to intimidate at will.
[ترجمه ترگمان]دولت نتوانسته است حاکمیت قانون را برقرار کند و به تبهکاران و ستیزه جویان اجازه ارعاب در اراده دهد
[ترجمه گوگل]این امر به ایجاد حاکمیت قانون منجر شده است، به گانگستر ها و ستیزه جویان اجازه می دهد تا به اراده ارعاب کنند

11. Democrats must respect the rule of law.
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها باید به قانون قانون احترام بگذارند
[ترجمه گوگل]دموکرات ها باید به حاکمیت قانون احترام بگذارند

12. We have to follow the rule of law.
[ترجمه ترگمان]ما باید قوانین قانون را دنبال کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید حاکمیت قانون را دنبال کنیم

13. I am confident that we can restore peace, stability and respect for the rule of law.
[ترجمه ترگمان]من مطمئن هستم که ما می توانیم صلح، ثبات و احترام را به حاکمیت قانون بازگردانیم
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که می توانیم صلح، ثبات و احترام به حاکمیت قانون را بازگردانیم

14. In putting this case we should first recollect the third pillar in Dicey's concept of the rule of law.
[ترجمه ترگمان]در این مورد ما باید ابتدا ستون سوم در مفهوم dicey قانون را به یاد آوریم
[ترجمه گوگل]در این مورد، ابتدا باید سومین ستون را در مفهوم حاکمیت قانون Dicey بخوانیم

پیشنهاد کاربران

قاعده تساوی افراد برابر قانون

حاکمیت قانون و اصول پذیرفته شده قانونی

قواعد حقوقی


حاکمیت قانون

حکم قانون
I will obey your law
مطیع قانون شما خواهم بود

حاکمیت قانون ) قانون حاکم بر اعمال افراد

قوانین موجود در کتاب قانون


کلمات دیگر: