1. Unintelligible legislation is the negation of the rule of law and of parliamentary democracy.
[ترجمه ترگمان]قانون Unintelligible نفی حکومت قانون و دموکراسی پارلمانی است
[ترجمه گوگل]قانون ناخوشایند، نفی حکومت قانون و دموکراسی پارلمانی است
2. We hope for a world where the rule of law, not the law of the jungle, governs the conduct of nations.
[ترجمه ترگمان]ما به دنیایی که در آن حکومت قانون، نه قانون جنگل، بر رفتار ملت ها حاکم است، امید داریم
[ترجمه گوگل]ما برای یک جهان امیدواریم که حاکمیت قانون، نه قانون جنگل، حکومت رفتارهای ملل را اداره کند
3. Everyone is subject to the rule of law.
[ترجمه ترگمان]هر کسی تابع قانون است
[ترجمه گوگل]هر کس به حاکمیت قانون میپردازد
4. Democracy and the rule of law are yet to be firmly established in the country.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی و حاکمیت قانون هنوز در کشور تثبیت نشده است
[ترجمه گوگل]دموکراسی و حاکمیت قانون هنوز در کشور ثابت نشده است
5. We are here to uphold the rule of law.
[ترجمه ترگمان]ما اینجاییم تا قانون قانون رو تایید کنیم
[ترجمه گوگل]ما اینجا هستیم تا حاکمیت قانون را حفظ کنیم
6. Democracy is predicated upon the rule of law.
[ترجمه ترگمان]دموکراسی براساس قانون قانون پیش بینی می شود
[ترجمه گوگل]دموکراسی بر حاکمیت قانون متکی است
7. This, it is alleged, undermines the rule of law.
[ترجمه ترگمان]این گفته می شود که این قانون، قاعده قانون را تضعیف می کند
[ترجمه گوگل]این ادعا، حاکمیت قانون را تضعیف می کند
8. The concept of the rule of law is not logically compatible with that of parliamentary sovereignty.
[ترجمه ترگمان]مفهوم حکومت قانون به طور منطقی با قوانین پارلمانی سازگار نیست
[ترجمه گوگل]مفهوم حاکمیت قانون منطقی با حاکمیت پارلمانی سازگار نیست
9. Dicey's views on the rule of law also merit detailed scrutiny.
[ترجمه ترگمان]نظرات dicey در مورد قانون قانون همچنین سزاوار بررسی دقیق و دقیق است
[ترجمه گوگل]دیدگاه های دیکسی در مورد حاکمیت قانون نیز مستلزم بررسی دقیق است
10. It has failed to establish the rule of law, allowing gangsters and militants to intimidate at will.
[ترجمه ترگمان]دولت نتوانسته است حاکمیت قانون را برقرار کند و به تبهکاران و ستیزه جویان اجازه ارعاب در اراده دهد
[ترجمه گوگل]این امر به ایجاد حاکمیت قانون منجر شده است، به گانگستر ها و ستیزه جویان اجازه می دهد تا به اراده ارعاب کنند
11. Democrats must respect the rule of law.
[ترجمه ترگمان]دموکرات ها باید به قانون قانون احترام بگذارند
[ترجمه گوگل]دموکرات ها باید به حاکمیت قانون احترام بگذارند
12. We have to follow the rule of law.
[ترجمه ترگمان]ما باید قوانین قانون را دنبال کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید حاکمیت قانون را دنبال کنیم
13. I am confident that we can restore peace, stability and respect for the rule of law.
[ترجمه ترگمان]من مطمئن هستم که ما می توانیم صلح، ثبات و احترام را به حاکمیت قانون بازگردانیم
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که می توانیم صلح، ثبات و احترام به حاکمیت قانون را بازگردانیم
14. In putting this case we should first recollect the third pillar in Dicey's concept of the rule of law.
[ترجمه ترگمان]در این مورد ما باید ابتدا ستون سوم در مفهوم dicey قانون را به یاد آوریم
[ترجمه گوگل]در این مورد، ابتدا باید سومین ستون را در مفهوم حاکمیت قانون Dicey بخوانیم