(حقوق) دادگاه وصایای وارث
probate court
(حقوق) دادگاه وصایای وارث
انگلیسی به فارسی
(حقوق) دادگاه وصایای وارث
دادگاه انحصار وراثت
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a special court with jurisdiction over the probating of wills, the administration of estates, and the determination of guardians for minors and incompetents.
• court which deals with wills of the deceased
دیکشنری تخصصی
[حقوق] دادگاه امور حسبی
مترادف و متضاد
a court for wills and estates
Synonyms: court of probate, surrogate court
جملات نمونه
1. a judge of a probate court.
[ترجمه ترگمان] یه قاضی از دادگاه انحصار وراثت بشه …
[ترجمه گوگل]یک قاضی دادگاه پرونده
[ترجمه گوگل]یک قاضی دادگاه پرونده
2. Clearly the objective of reducing the workload on probate courts by eliminating one class of contests is not without some legitimacy.
[ترجمه ترگمان]واضح است که هدف کاهش حجم کار در دادگاه ها از طریق حذف یک کلاس از مسابقات بدون مشروعیت نیست
[ترجمه گوگل]واضح است که هدف کاهش حجم کار در دادگاه های پرونده با از بین بردن یک کلاس از مسابقات بدون مشروعیت است
[ترجمه گوگل]واضح است که هدف کاهش حجم کار در دادگاه های پرونده با از بین بردن یک کلاس از مسابقات بدون مشروعیت است
3. Leffingwell even held probate court there.
[ترجمه ترگمان]Leffingwell حتی دادگاه انحصار وراثت را هم در اختیار گرفته بود
[ترجمه گوگل]Leffingwell حتی دادگاه پرونده در آنجا برگزار شد
[ترجمه گوگل]Leffingwell حتی دادگاه پرونده در آنجا برگزار شد
4. The probate court ordered that the marital home be sold and the net proceeds divided equally.
[ترجمه ترگمان]دادگاه تایید شده دستور داد که خانه زناشویی فروخته شود و درآمد خالص به طور مساوی تقسیم شود
[ترجمه گوگل]دادگاه پرونده دستور داد که خانه زناشویی فروخته شود و درآمد خالص به طور مساوی تقسیم شود
[ترجمه گوگل]دادگاه پرونده دستور داد که خانه زناشویی فروخته شود و درآمد خالص به طور مساوی تقسیم شود
5. Society—family, tribe, caste, church, village, probate court—established and enforced its connubial protocols for the presumed good of everyone, except maybe for the couples themselves.
[ترجمه ترگمان]جامعه - خانواده، قبیله، طبقه، کلیسا، روستا، دادگاه مالیاتی تاسیس شد و پروتکل های connubial را برای خوب فرضی هر کس، به جز شاید برای خود زوج، اجرا کرد
[ترجمه گوگل]جامعه - خانواده، قبیله، کست، کلیسا، روستا، دادگاه پرونده - تاسیس شده و پروتکل های همدلی خود را برای سود مطلوب هرکس به جز برای شاعران خود اعمال می کند
[ترجمه گوگل]جامعه - خانواده، قبیله، کست، کلیسا، روستا، دادگاه پرونده - تاسیس شده و پروتکل های همدلی خود را برای سود مطلوب هرکس به جز برای شاعران خود اعمال می کند
6. A person appointed by a probate court to administer the estate of a person who died intestate (without a will).
[ترجمه ترگمان]فردی که توسط دادگاه probate منصوب شد تا ملک شخصی را اداره کند که بدون وصیت می مرد (بدون وصیت)
[ترجمه گوگل]فردی که توسط یک دادگاه پرونده منصوب می شود، شخصی را که مالکیت شخصی ندارد (بدون اراده) منصوب می کند
[ترجمه گوگل]فردی که توسط یک دادگاه پرونده منصوب می شود، شخصی را که مالکیت شخصی ندارد (بدون اراده) منصوب می کند
7. The court reversed the judgment in the partition action and remanded it to the probate court with directions.
[ترجمه ترگمان]دادگاه حکم را در عمل تقسیم معکوس کرد و آن را به دادگاه حقوقی ارجاع داد
[ترجمه گوگل]دادگاه قضاوت در عمل پارتیشن را لغو کرد و آن را با دستورالعمل دادگاه به دادگاه رسیدگی کرد
[ترجمه گوگل]دادگاه قضاوت در عمل پارتیشن را لغو کرد و آن را با دستورالعمل دادگاه به دادگاه رسیدگی کرد
8. At issue was whether the bankruptcy court, which awarded Smith millions of dollars, should be able to wipe out the ruling of the Texas probate court, which ruled for J. Howard Marhsall's son.
[ترجمه ترگمان]مساله این بود که آیا دادگاه ورشکستگی که به اسمیت میلیون دلار جایزه می دهد، باید بتواند حکم دادگاه probate تگزاس را که برای جی پسر هاوارد Marhsall
[ترجمه گوگل]در مورد این بود که آیا دادگاه ورشکستگی، که میلیون ها دلار دلار اسمیت را اعطا می کند، باید بتواند حکم دادگاه پرونده تگزاس را که برای پسر جواد هوارد مرهسول حکم صادر کرده بود، از بین ببرد
[ترجمه گوگل]در مورد این بود که آیا دادگاه ورشکستگی، که میلیون ها دلار دلار اسمیت را اعطا می کند، باید بتواند حکم دادگاه پرونده تگزاس را که برای پسر جواد هوارد مرهسول حکم صادر کرده بود، از بین ببرد
پیشنهاد کاربران
دادگاه امور حسبی
کلمات دیگر: