1. Shi Guobao was considered a folk usurious agitation" claw king".
[ترجمه ترگمان]\"Shi Guobao\" به عنوان \"پادشاه چنگال\" مردم مورد توجه قرار گرفته
[ترجمه گوگل]شی گوبائو به عنوان یک شاهزاده خانم ریشخندی عامیانه به شمار می رفت
2. But now he faces usurious debts from a hasty expansion of his business, and he will be killed unless he clears the debt in one month.
[ترجمه ترگمان]اما در حال حاضر او از توسعه سریع تجارتش رو به رو می شود، و او کشته می شود مگر اینکه بدهی خود را در عرض یک ماه از بین ببرد
[ترجمه گوگل]اما اکنون او از گسترش سریع کسب و کارش در برابر بدهی های وحشی برخوردار است و او کشته خواهد شد مگر آنکه بدهی را در یک ماه خالی کند
3. Be in a country especially, usurious nowhere is absent, be all - pervasive, behave very actively.
[ترجمه ترگمان]در کشوری باشید، به خصوص، usurious که در هیچ کجا حضور ندارند، بسیار جامع هستند، بسیار فعال رفتار می کنند
[ترجمه گوگل]به ویژه در کشور، غم انگیز هیچ جا وجود ندارد، همه چیز فراگیر است، بسیار فعالانه رفتار می کند
4. Have reimbursement capacity, somebody assures ability lends usurious money.
[ترجمه ترگمان]کسی که توانایی بازپرداخت را داشته باشد، پول رایج را به صورت متداول وام می دهد
[ترجمه گوگل]داشتن ظرفیت بازپرداخت، کسی توانایی را تضمین می کند پول خرج می کند
5. While the stone village folk usurious namely thenceforth begins.
[ترجمه ترگمان]در همان حال، متداول است که مردم روستای سنگی از آن زمان به بعد آغاز می شوند
[ترجمه گوگل]در حالیکه روستای سنگ قوم لعنتی از آن به بعد شروع می شود
6. For example, on the usurious rates that enhance the industry one of important measures.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، بر روی نرخ usurious که صنعت را به یکی از معیارهای مهم ارتقا می دهد
[ترجمه گوگل]به عنوان مثال، در نرخ های غریب که یکی از مهمترین اقدامات صنعت را تقویت می کند
7. They lent money with usurious interest before 194
[ترجمه ترگمان]آن ها قبل از (۱۹۴)پول را با سود متداول usurious وام می دادند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از سال 194 پولی را با سود و زیانی قرض دادند
8. Among these, the usurious loan credit was the predominant and had deep influences on social and economic life.
[ترجمه ترگمان]در بین اینها، اعتبار وام usurious متداول بود و تاثیرات عمیقی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی داشت
[ترجمه گوگل]در میان این، اعتبار وام غرورآمیز غالب و تأثیر عمیقی بر زندگی اجتماعی و اقتصادی داشت
9. Despite the usurious prices, 000 people attended throughout the week.
[ترجمه ترگمان]با وجود قیمت usurious، ۰۰۰ نفر در سراسر این هفته شرکت کردند
[ترجمه گوگل]علی رغم قیمت های غریب، هزار نفر در طول هفته حضور داشتند
10. This article research Ming Dynasty's usurious interest rate, makes a thorough inquiry about its types, the difference in different area, the construction and the evolution trend.
[ترجمه ترگمان]این مقاله نرخ بهره متداول Dynasty مینگ را تحقیق می کند، و یک تحقیق کامل در مورد انواع آن، تفاوت در مناطق مختلف، ساخت وساز و روند تحول ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]در این مقاله، نرخ بهره سودمند سلسله مینگ، تحقیق کامل در مورد انواع آن، تفاوت در زمینه های مختلف، ساخت و ساز و روند تکاملی را انجام می دهد
11. I had to run away from my creditor whom I made a usurious loan.
[ترجمه ترگمان]من مجبور شدم از creditor که از او وام می گرفت فرار کنم
[ترجمه گوگل]من مجبور شدم که از وام دهنده ی من فرار کنم که من وام های وحشی را ساختم
12. The wolfish landlord used this chance to demand the usurious compound interest of 50% for three years.
[ترجمه ترگمان]این مسافرخانه wolfish از این فرصت استفاده کرد تا برای سه سال بهره مرکب usurious را به میزان ۵۰ درصد درخواست کند
[ترجمه گوگل]صاحبخانه ولفز از این فرصت برای درخواست سهماه سود ترکیبی 50 ساله استفاده کرد
13. The interest rate is a core factor of the village usurious loan through which we can reveal many related questions about the usury.
[ترجمه ترگمان]نرخ بهره، عامل اصلی وام usurious است که از طریق آن می توانیم بسیاری از سوالات مربوط به ربا را فاش کنیم
[ترجمه گوگل]نرخ بهره یک عامل اصلی وام دهکده روستایی است که از طریق آن ما می توانیم بسیاری از سوالات مربوط به رفاه را نشان دهیم
14. Under such circumstances, there is no real estate conditions were usurious .
[ترجمه ترگمان]تحت چنین شرایطی، هیچ شرایطی برای املاک و مستغلات وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در چنین شرایطی هیچ شرایط املاک و مستغلات وجود ندارد