کلمه جو
صفحه اصلی

retrial


معنی : محاکمه مجدد، ازمایش مجدد
معانی دیگر : ازمایش مجدد، محاکمه مجدد، قانون ـ فقه : اعاده دادرسى

انگلیسی به فارسی

ازمایش مجدد، محاکمه مجدد


دعوی مجدد، محاکمه مجدد، ازمایش مجدد


انگلیسی به انگلیسی

• second or additional trial
a retrial is a second trial that someone has, because the jury at the first trial could not reach a decision or because the first trial was not properly conducted.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اعاده دادرسی، تجدید محاکمه

مترادف و متضاد

محاکمه مجدد (اسم)
retrial

ازمایش مجدد (اسم)
retrial

جملات نمونه

1. He petitioned for a retrial in camera.
[ترجمه ترگمان]او خواستار محاکمه مجدد در دوربین شد
[ترجمه گوگل]او برای بازجویی در پرونده درخواست داد

2. The judge ordered a retrial because new evidence had come to light.
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم محاکمه مجدد را صادر کرد، زیرا شواهد جدید به روشنی بیان شده بود
[ترجمه گوگل]قاضی دستور رسیدگی مجدد داد چون شواهد جدید روشن شده است

3. A retrial can only take place when new evidence has emerged.
[ترجمه ترگمان]محاکمه مجدد تنها زمانی رخ می دهد که شواهد جدید ظهور کنند
[ترجمه گوگل]محاکمه مجدد ممکن است زمانی رخ دهد که شواهد جدید پدیدار شوند

4. The judge's intemperate outburst almost caused a retrial.
[ترجمه ترگمان]طغیان سرکش قاضی تقریبا باعث محاکمه مجدد شد
[ترجمه گوگل]خروج ناگهانی قاضی تقریبا باعث دادرسی مجدد شد

5. The judge ordered a retrial because of irregularities.
[ترجمه ترگمان]قاضی به دلیل بی نظمی دستور محاکمه مجدد داد
[ترجمه گوگل]قاضی به دلیل بی نظمی دستور بازجویی داد

6. The discovery of new evidence forced a retrial.
[ترجمه ترگمان]کشف شواهد جدید موجب محاکمه مجدد شد
[ترجمه گوگل]کشف شواهد جدید موجب مجدد دادگاه شد

7. A retrial was necessary after the original trial ended with a hung jury.
[ترجمه ترگمان]بعد از محاکمه اصلی، دادگاه تجدید نظر لازم شد
[ترجمه گوگل]پس از آنکه محاکمه اصلی با داوران مجبور به پایان رسید، بازجویی مجدد لازم بود

8. Held, allowing the appeal, but ordering a retrial.
[ترجمه ترگمان]به دادگاه اعتراض کرد و دستور محاکمه مجدد را صادر کرد
[ترجمه گوگل]برگزار شد، اجازه داد درخواست تجدید نظر، اما سفارش یک دادگاه تجدید نظر

9. Powell's retrial on that specific charge was due to start on Oct. 1
[ترجمه ترگمان]محاکمه مجدد پاول به این اتهام خاص در روز یکم ماه اکتبر آغاز شد
[ترجمه گوگل]دادگاه تجدیدنظر دادگاه پائول در مورد این اتهامات خاص، در تاریخ 1 اکتبر شروع شد

10. Casa Alianza has continued to press for a retrial.
[ترجمه ترگمان]کاسا Alianza برای محاکمه مجدد به مطبوعات ادامه داد
[ترجمه گوگل]کاسا آلیانزا همچنان به دنبال بازجویی مجدد است

11. For the retrial, there is no agreement; the brothers were defended at taxpayer expense.
[ترجمه ترگمان]برای محاکمه مجدد، هیچ توافقی وجود ندارد؛ برادران در هزینه مالیات دهندگان از آن ها دفاع کردند
[ترجمه گوگل]برای محاکمه مجدد، توافق وجود ندارد برادران در هزینه مالیات دهندگان دفاع کردند

12. The judge ordered a retrial.
[ترجمه ترگمان]قاضی حکم محاکمه مجدد را صادر کرد
[ترجمه گوگل]قاضی دادگاه تجدیدنظر داد

13. The retrial is in the rebuttal phase.
[ترجمه ترگمان]محاکمه مجدد در مرحله تکذیب قرار دارد
[ترجمه گوگل]محاکمه مجدد در مرحله مقابله است

14. One jury will decide the retrial.
[ترجمه ترگمان]یک هیات منصفه برای محاکمه مجدد تصمیم خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه تصمیم به بازجویی اتخاذ خواهد کرد

15. Following the grand jury's indictment, however, the retrial was set aside pending the outcome of the federal case.
[ترجمه ترگمان]با این حال پس از کیفرخواست هیات منصفه عالی، محاکمه مجدد در انتظار نتیجه پرونده فدرال به تعویق افتاد
[ترجمه گوگل]با این حال، با توجه به محکومیت هیأت منصفه، دادگاه تجدید نظر به نتیجه پرونده فدرال منتهی شد


کلمات دیگر: