کلمه جو
صفحه اصلی

remittance


معنی : پرداخت، انتقال، پول، تادیه، وجه ارسالی، فرستادن پول
معانی دیگر : (پول) فرستادن، ارسال، حواله

انگلیسی به فارسی

وجه ارسالی


فرستادن پول، پول، پرداخت، تادیه


انتقاد، پرداخت، پول، وجه ارسالی، انتقال، فرستادن پول، تادیه


انگلیسی به انگلیسی

• transferral of funds, sending of a payment
a remittance is a sum of money that you send as payment for something; a formal word.

اسم ( noun )
(1) تعریف: money that is sent to someone or some place, usu. in payment.
مشابه: stipend

- If we do not receive your remittance by the due date, a late fee will be charged.
[ترجمه ترگمان] اگر تا قرار قبلی پول شما را دریافت نکنیم، هزینه دیرکرد پرداخت خواهد شد
[ترجمه گوگل] اگر مبلغ ارسالی شما در تاریخ مهلت شما را دریافت نکنیم، مبلغ دیرین به اتهام پرداخت خواهد شد

(2) تعریف: the act of sending money or another form of payment or credit.

- If remittance has already been made, please disregard this notice.
[ترجمه محمدی] اگر مبلغ قبلا پرداخت شده است به این اخطار توجه نفرمایید.
[ترجمه ترگمان] اگر پول را از دست داده بودیم، لطفا توجه به این توجه نکنید
[ترجمه گوگل] اگر مبلغ پرداختی قبلا ساخته شده باشد، لطفا این اطلاع را نادیده بگیرید

دیکشنری تخصصی

[حقوق] وجه ارسالی، نقل و انتقال پول

مترادف و متضاد

پرداخت (اسم)
finish, expenditure, settlement, emolument, pay, remuneration, polish, burnish, payment, fee, disbursement, outlay, hire, payoff, remittance, remitment

انتقال (اسم)
transfer, shunt, transmission, transmittance, transmittal, shift, devolution, turnover, transportation, conveyance, transition, conductance, conduction, remittance, reassignment, remitment, transmittancy

پول (اسم)
handsel, deposit, shiner, money, dough, specie, rhino, payment, fee, currency, purse, denomination, riches, lucre, gold, lolly, moolah, remittance, pelf, wampum

تادیه (اسم)
pay, payment, remittance

وجه ارسالی (اسم)
remittance

فرستادن پول (اسم)
remittance

جملات نمونه

1. Your last month's salary will be paid by remittance.
[ترجمه ترگمان]حقوق ماه گذشته شما با پرداخت وجه پرداخت خواهد شد
[ترجمه گوگل]حقوق شما در ماه گذشته با پرداخت پول پرداخت می شود

2. Please enclose your remittance, making cheques payable to Thames Valley Technology.
[ترجمه ترگمان]لطفا وجه ارسالی تان را محصور کنید و چک را به تکنولوژی دره Thames واریز کنید
[ترجمه گوگل]لطفا پول خود را ضمیمه کنید و چک های قابل پرداخت را به فن آوری Thames Valley معرفی کنید

3. Many countries place restrictions on the remittance of currency abroad.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از کشورها محدودیت هایی را بر پرداخت پول رایج در خارج از کشور اعمال می کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از کشورها محدودیت های انتقال پول را در خارج از کشور اعمال می کنند

4. The goods will be dispatched on remittance of the full amount.
[ترجمه ترگمان]کالاها را به مبلغ کامل ارسال خواهند کرد
[ترجمه گوگل]کالاها به مبلغ کامل مبلغ ارسال می شود

5. Please return the completed form with your remittance.
[ترجمه ترگمان]لطفا فرم تکمیل شده وجوه ارسالی تان را برگردانید
[ترجمه گوگل]لطفا فرم تکمیل شده را با ارسال پول خود باز کنید

6. She sends a small remittance home to her parents each month.
[ترجمه ترگمان]هر ماه یک محموله کوچک برای پدر و مادرش می فرستد
[ترجمه گوگل]او هر ماه پول پدر و مادر خود را به خانه می فرستد

7. Remittance can be made by cheque or credit card.
[ترجمه ترگمان]Remittance را می توان از طریق چک یا کارت اعتباری انجام داد
[ترجمه گوگل]پرداخت توسط چک یا کارت اعتباری انجام می شود

8. We will forward the goods on remittance of £
[ترجمه ترگمان]ما کالاها را بر روی پول واریز می کنیم
[ترجمه گوگل]ما کالاها را به صورت انتقالی � ارسال می کنیم

9. They were also important military remittance contractors during the Seven Years' War.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین در طی هفت سال جنگ، از نظر پیمانکاران از نظر نظامی مهم بودند
[ترجمه گوگل]آنها در طول جنگ هفت ساله نیز پیمانکارهای انتقال پولی نظامی بودند

10. You may change your oversea remittance at the Bank of America.
[ترجمه ترگمان]ممکن است پول oversea خود را به بانک آمریکا تغییر دهید
[ترجمه گوگل]شما می توانید پول نقد خارج از کشور خود را در بانک مرکزی تغییر دهید

11. Well, let's issue a dollar remittance check that you can mail to them.
[ترجمه ترگمان]خوب، اجازه بدهید یک چک به دلار صادر کنیم که شما می توانید آن را به آن ها پست کنید
[ترجمه گوگل]خوب، بیایید یک چک پول نقد پرداخت کنیم که می توانید به آنها ایمیل بزنید

12. As an importer, we think remittance against documents is safer.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک وارد کننده، فکر می کنیم ارسال وجه علیه اسناد امن تر است
[ترجمه گوگل]به عنوان یک وارد کننده، ما فکر می کنیم انتقال پول به اسناد امن تر است

13. E-mail or fax the remittance bill to the committee for confirmation.
[ترجمه ترگمان]ارسال وجه ارسالی به کمیته برای تایید به کمیته ارسال وجه
[ترجمه گوگل]برای تأیید ایمیل یا فکس لایحۀ ارسال پول به کمیته را تأیید کنید

14. Since couplet remittance debuts on the west, a lot of release business to need to write mail to revise ability of phoneticize full name to get to us pay.
[ترجمه ترگمان]از آنجا که فرستادن دو قطعه به سمت غرب شروع می شود، بسیاری از تجارت آزاد نیاز به نوشتن نامه برای اصلاح توانایی of نام دارد تا به ما حقوق بدهد
[ترجمه گوگل]از آنجاییکه انتقال پول دو طرفه در غرب آغاز می شود، بسیاری از شرکت های بازاریابی نیاز به نوشتن نامه برای بازبینی توانایی نامگذاری نام کامل را دارند تا به ما پرداخت شود

15. They also enjoyed complete control over China's international remittance and foreign trade financing.
[ترجمه ترگمان]آن ها همچنین از کنترل کامل پول بین المللی و تامین مالی تجارت خارجی چین برخوردار بودند
[ترجمه گوگل]آنها همچنین از کنترل کامل بر انتقال وجه بین المللی چین و تامین مالی تجارت خارجی برخوردار بودند

پیشنهاد کاربران

پولی است که معمولا از طریق پست به عنوان دستمزد یا جایزه برای فرد یا سازمان دیگری فرستاده می شود. برای مثال به پولی اطلاق می شود که فردی در یک کشور خارجی به دست آورده و آن را برای خانواده خود در کشور دیگر می فرستد.


کلمات دیگر: