1. She always has a witty rejoinder to/for any question.
[ترجمه ترگمان]او همیشه یک پاسخ کنایه دار به هر سوالی دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه برای پاسخ دادن به سوالهای گنگ و گویا پاسخ می دهد
2. 'No!' was his curt rejoinder.
[ترجمه ترگمان]! ن - - - - - - - پاسخ قاطع او بود
[ترجمه گوگل]نه! انتقاد کوتاه او بود
3. He tried to think of a snappy rejoinder.
[ترجمه ترگمان]سعی کرد در پاسخ به یک پاسخ تند و پر زرق و برق فکر کند
[ترجمه گوگل]او سعی کرد تا به یک پاسخ تلخ و شیرین فکر کند
4. Vic grunts, the distillation of an equally familiar rejoinder.
[ترجمه ترگمان]و یک جواب به همان اندازه جواب داد:
[ترجمه گوگل]نکته ی پنجم، تقطیر یک واکنش نسبتا مشابه است
5. Sharpton has a funny rejoinder for every occasion.
[ترجمه ترگمان]یک Sharpton برای هر دفعه یک جواب خنده دار داره
[ترجمه گوگل]شارپتون برای هر مناسبی یک پاسخ جالب دارد
6. Freedom of choice is a feeble rejoinder when the issue is global suicide.
[ترجمه ترگمان]آزادی انتخاب یک پاسخ ضعیف است زمانی که مساله خودکشی جهانی است
[ترجمه گوگل]آزادی انتخاب، وقتی که مسئله ی خودکشی جهانی است، یک بیانیه ی ضعیف است
7. She always has a witty rejoinder to any question.
[ترجمه ترگمان]او همیشه پاسخ witty به هر سوالی دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه به هر شکلی احمقانه پاسخ می دهد
8. It brought a sharp rejoinder from the teacher.
[ترجمه ترگمان]این سوال جواب تندی از معلم داد
[ترجمه گوگل]این یک پاسخ تیزانه از معلم بود
9. In rejoinder, the abolitionists question the superior deterrent value of the death penalty.
[ترجمه ترگمان]در مقابل، طرفداران لغو برده داری، به عنوان عامل بازدارنده برتر مجازات اعدام سوال می کنند
[ترجمه گوگل]در پاسخ گویی، افراد واجد شرایط رعایت مقررات تروریستی مجازات اعدام را مورد سوال قرار می دهند
10. Eliot concurred; but he still felt that sometimes it was necessary to write a fairly sharp rejoinder.
[ترجمه ترگمان]الیوت قبول کرد، اما هنوز هم احساس می کرد که بعضی وقت ها لازم است جواب مناسبی برای پاسخ دادن داشته باشد
[ترجمه گوگل]الیوت موافق است اما او هنوز احساس کرد که گاهی اوقات ضروری است که یک پاسخ کاملا واضح بنویسیم
11. It would be unfair to leave the discussion of the later Wordsworth without a rejoinder to what is usually said.
[ترجمه ترگمان]غیرمنصفانه است که بحث درباره وردزورث بعدی را بدون پاسخ به آنچه معمولا گفته می شود رها کنیم
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد که بحث درباره Wordsworth بعدا بدون رضایت نامه به آنچه معمولا گفته می شود، غیرقانونی است
12. When I called him to object, the reporter said that his editors intended to invite me to write a rejoinder.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که به او تلفن کردم، گزارشگر گفت که editors قصد دارند از من دعوت کنند که یک اعتراض بنویسم
[ترجمه گوگل]زمانی که من به او تلفن زدم، خبرنگار گفت که سردبیران او قصد دارند من را دعوت کنند تا یک پاسخ دهند
13. Speech implies other speech, either preceding it, or as an anticipated rejoinder.
[ترجمه ترگمان]گفتار به بیان دیگر، چه قبل از آن، یا به عنوان پاسخ پیش بینی شده اشاره دارد
[ترجمه گوگل]گفتار دیگر سخنرانی یا قبل از آن، و یا به عنوان پیش بینی نقل قول است
14. Apart the Revolution, which, taken as a whole, is an immense human, alas ! a rejoinder.
[ترجمه ترگمان]به غیر از انقلاب، که به عنوان یک انسان کامل، یک انسان عظیم است، دریغا! یک پاسخ
[ترجمه گوگل]جدا از انقلاب، که، به طور کلی، یک انسان عظیم، افسوس است! یک پاسخ