کلمه جو
صفحه اصلی

proclamation


معنی : اعلامیه، اعلان، اگهی، بیانیه، انتشار، ابلاغیه
معانی دیگر : عمل اعلام کردن، اعلام، جار

انگلیسی به فارسی

اعلان، اگهی، انتشار، بیانیه، اعلامیه، ابلاغیه


اعلان، اعلامیه، بیانیه، ابلاغیه، اگهی، انتشار


انگلیسی به انگلیسی

• announcement, declaration; official public statement; manifest, statement
a proclamation is a public announcement about something important.

اسم ( noun )
• : تعریف: something that is proclaimed, or the act of proclaiming.
مشابه: allegation, avowal, declaration, edict

- a peace proclamation
[ترجمه ترگمان] یک بیانیه صلح
[ترجمه گوگل] یک اعلامیه صلح

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اعلام، اعلان، اعلامیه، بیانیه

مترادف و متضاد

Antonyms: secret


advertisement, announcement


Synonyms: broadcast, declaration, decree, edict, manifesto, notice, notification, promulgation, pronouncement, pronunciamento, publication


اعلامیه (اسم)
assertion, statement, act, declaration, proclamation, communique, manifesto, manifest

اعلان (اسم)
assertion, announcement, declaration, proclamation, notice, advertisement, advertising, sign, poster, signboard, placard

اگهی (اسم)
assertion, announcement, proclamation, notice, advertisement, advertising, ticket, annunciation, poster, caveat, indiction

بیانیه (اسم)
assertion, statement, proclamation, manifesto, manifest, bulletin

انتشار (اسم)
report, proclamation, publication, propagation, incidence, circulation, diffusion, dissemination, currency, issuance, dispersion, effluence

ابلاغیه (اسم)
proclamation, letter missive, communication

جملات نمونه

1. luther nailed the proclamation to the church door
لوتر اعلامیه را به در کلیسا میخکوب کرد.

2. The authorities issued a proclamation forbidding public meetings.
[ترجمه ترگمان]مقامات اعلامیه ای را صادر کردند که جلسات عمومی را ممنوع می کرد
[ترجمه گوگل]مقامات اعلام کردند که جلسات عمومی را ممنوع کرده است

3. The King issued a proclamation dissolving Parliament.
[ترجمه ترگمان]پادشاه اعلامیه ای صادر کرد که انحلال پارلمنت را منحل کرد
[ترجمه گوگل]پادشاه یک مجلس نماینده مجلس را اعلام کرد

4. The government restricted the use of water by proclamation.
[ترجمه ترگمان]دولت استفاده از آب را با اعلامیه محدود کرد
[ترجمه گوگل]دولت استفاده از آب را با اعلامیه محدود کرد

5. A bloody civil war followed the proclamation of an independent state.
[ترجمه ترگمان]یک جنگ داخلی خونین به دنبال اعلامیه یک کشور مستقل بود
[ترجمه گوگل]یک جنگ داخلی خونین پس از اعلان یک دولت مستقل به وجود آمد

6. The preliminary draft of the Emancipation Proclamation was only part of the trouble.
[ترجمه ترگمان]پیش نویس اولیه اعلامیه آزادی تنها بخشی از مشکل بود
[ترجمه گوگل]پیش نویس پیش نویس اعلامیه آزادی تنها بخشی از مشکل بود

7. The President issued a proclamation declaring the county a national disaster area.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور اعلامیه ای صادر کرد و اعلام کرد که این استان یک فاجعه ملی است
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور اعلامیه اعلام کرد که منطقه یک منطقه فاجعه ملی است

8. His proclamation that the moon might be habitable was bound to attract criticism from Aristotelian diehards such as Alexander Ross.
[ترجمه ترگمان]اعلامیه او مبنی بر این بود که ماه ممکن است قابل سکونت باشد و انتقادات from از قبیل \"الکساندر راس\" (ارسطویی)را به خود جلب کند
[ترجمه گوگل]اعلامیه او مبنی بر اینکه ماه ممکن است قابل سکونت باشد، مجبور شد نقدهای خود را از جانبازان ارسطویی مانند الکساندر روس جذب کند

9. They redacted a proclamation.
[ترجمه ترگمان]اونا یه بیانیه صادر کردن
[ترجمه گوگل]آنها اعلامیه را رد کردند

10. In response, President Fillmore issued a proclamation asking citizens to cease interfering with law enforcement officers.
[ترجمه ترگمان]در پاسخ، رئیس جمهور فیلمور در بیانیه ای اعلامیه ای صادر کرد و از شهروندان خواست تا از دخالت در نیروهای انتظامی دست بردارند
[ترجمه گوگل]در پاسخ، پرزیدنت فیلمر اعلامیه ای صادر کرد و از شهروندان خواست تا از دخالت در مأموریت های اجرای قانون خودداری کنند

11. A cease-and-desist proclamation required by federal law was prepared and signed at the same time.
[ترجمه ترگمان]اعلامیه ای که توسط قانون فدرال مورد نیاز بود، در همان زمان تهیه و امضا شد
[ترجمه گوگل]یک اعلامیه مربوط به توقف و محرومیت مورد نیاز توسط قانون فدرال آماده و امضا شده در همان زمان است

12. Closely associated with the proclamation and preaching of the Word was scriptural hymnody, in the form of metrical psalms.
[ترجمه ترگمان]کتاب مقدس در همان نزدیکی با اعلامیه و موعظه کتاب مقدس، به شکل سروده ای مذهبی، در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]به طور دقیق با اعلام و موعظه کلمه مطابقت می کرد، روحانی کتاب مقدس، به شکل ضمینه های ضرب المثلی

13. It was a horrifying proclamation, when modesty caused the legs even of pianos to be decently covered.
[ترجمه ترگمان]این اعلامیه وحشتناک بود، وقتی که حجب و حیا مانع از آن می شد که به سر و سامان دادن پیانو، سر و سامان بدهد
[ترجمه گوگل]این یک اعلامیه وحشتناک بود، زمانی که مقدمه ای باعث شد پاهای حتی پیانو ها را به خوبی تزیین کنند

14. Thus, the 1985 proclamation of privatisation had largely stalled by 1989 for lack of buyers.
[ترجمه ترگمان]از این رو اعلامیه خصوصی سازی سال ۱۹۸۵ تا حد زیادی در سال ۱۹۸۹ برای عدم وجود خریداران متوقف شد
[ترجمه گوگل]بنابراین، اعلام سال 1985 خصوصی سازی به دلیل عدم خرید خریداران تا حد زیادی در سال 1989 متوقف شد


کلمات دیگر: