کلمه جو
صفحه اصلی

triable


معنی : ازمودنی، ازمایش کردنی
معانی دیگر : قابل رسیدگی در دادگاه، محاکمه کردنی یا شدنی، دادرسی پذیر

انگلیسی به فارسی

ازمایش کردنی، ازمودنی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: triableness (n.)
• : تعریف: subject or liable to trial in a court of law.

• capable of being subjected to court trial

دیکشنری تخصصی

[حقوق] قابل طرح در دادگاه

مترادف و متضاد

ازمودنی (صفت)
triable

ازمایش کردنی (صفت)
triable


کلمات دیگر: