کلمه جو
صفحه اصلی

proffer


معنی : پیشنهاد، عرضه، تقدیم، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن
معانی دیگر : (به ویژه چیزهای لمس نشدنی) ارزانی داشتن، عرضه داشتن

انگلیسی به فارسی

پیشنهاد، عرضه، تقدیم، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن،عرضه داشتن


پیشنهاد، تقدیم، عرضه، پیشنهاد کردن، تقدیم داشتن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: proffers, proffering, proffered
• : تعریف: to propose or tender; offer.
متضاد: refuse, withdraw
مشابه: bid, extend, lay, offer, propose, provide, render, suggest, tender
اسم ( noun )
مشتقات: profferer (n.)
• : تعریف: an offer, or the act of making one.
مشابه: bid, tender

• offer, proposal, suggestion
offer, suggest, propose
if you proffer something to someone, you offer it to them; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] پیشنهاد کردن، ایجاب کردن، ارائه دادن، عرضه کردن، پیشنهاد، ایجاب، ارائه، عرضه

مترادف و متضاد

پیشنهاد (اسم)
motion, tender, offer, bid, plea, suggestion, proposal, proposition, proffer

عرضه (اسم)
skill, exposition, efficiency, offer, presentation, proffer

تقدیم (اسم)
present, offer, presentation, proffer

پیشنهاد کردن (فعل)
submit, motion, advance a proposal, offer, propose, suggest, bid, hold forth, propound, proffer, move a proposal, propone

تقدیم داشتن (فعل)
submit, give, present, put, offer, proffer

suggest, offer


Synonyms: extend, gift, give, hand, hit on, hold out, make a pitch, pose, present, propose, proposition, propound, submit, tender, volunteer


Antonyms: discourage, dissuade, take back


جملات نمونه

1. to proffer friendship
پیشنهاد دوستی کردن

2. What advice would you proffer to someone starting up in business?
[ترجمه ترگمان]چه توصیه ای می کنید به کسی که شروع به کار کرده؟
[ترجمه گوگل]شما چه کسی مشاوره ای برای شروع کار در کسب و کار می کند؟

3. May we proffer you our congratulations?
[ترجمه ترگمان]می توانیم به شما تبریک بگوییم؟
[ترجمه گوگل]ممکن است ما تبریک شما را به شما معرفی کنیم؟

4. I didn't think it wise to proffer an opinion.
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کردم عاقلانه باشد که عقیده ای داشته باشم
[ترجمه گوگل]من فکر نمیکردم که عاقلانه فکر کنم

5. What advice would you proffer her?
[ترجمه ترگمان]چه توصیه ای به او می کنید؟
[ترجمه گوگل]شما چه توصیه ای به او می دهید؟

6. Is he merely to proffer his hand and lead her into a stately minuet?
[ترجمه ترگمان]آیا او فقط می خواهد دستش را به سوی او دراز کند و او را به صورت رقصی باشکوه و باشکوه هدایت کند؟
[ترجمه گوگل]آیا او صرفا دست خود را به او پیشنهاد می دهد و او را به یک معجزه بزرگ تبدیل می کند؟

7. I proffer to help him.
[ترجمه ترگمان]می خواهم به او کمک کنم
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد می کنم به او کمک کنم

8. Spencer refused to proffer an apology.
[ترجمه ترگمان]اسپنسر از داشتن عذرخواهی امتناع کرد
[ترجمه گوگل]اسپنسر از عذرخواهی خودداری کرد

9. The solutions they proffer only come from the limited range of their own experience.
[ترجمه ترگمان]این راه حل ها تنها از طیف محدود تجربه خودشان نشات می گیرند
[ترجمه گوگل]راه حل هایی که آنها ارائه می دهند فقط از محدوده محدودی از تجربه خود می آیند

10. They proffer grapes, strawberries, orange slices, pastries, coffee.
[ترجمه ترگمان]آن ها انگور، توت فرنگی، برش های پرتقال، شیرینی و قهوه دارند
[ترجمه گوگل]آنها انگور، توت فرنگی، تکه های نارنجی، شیرینی، قهوه را عرضه می کنند

11. I proffer to lend him one.
[ترجمه ترگمان]می خواهم یکی از آن ها را به او قرض بدهم
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد می کنم که او را قرض بدهم

12. It was instinctive for her to proffer help to Mrs. Fisher.
[ترجمه ترگمان]برای او غریزی بود که به خانم فیشر کمک کند
[ترجمه گوگل]برای او غریزی بود برای کمک به خانم فیشر

13. Few lobbyists proffer an explicit quid pro quo to elected officials.
[ترجمه ترگمان]برخی از مبلغان پارلمانی از وضع موجود در دولت خودداری می کنند
[ترجمه گوگل]تعداد کمی از لابی گران به مقامات منتخب پیشنهاد صریح و صریح را ارائه می دهند

14. The development of computer and finite element method, proffer a new way for this research.
[ترجمه ترگمان]توسعه روش آلمان محدود و محدود، روش جدیدی برای این تحقیق است
[ترجمه گوگل]توسعه روش کامپیوتری و عناصر محدود، راه جدیدی برای این تحقیق ارائه می دهد

15. Whereas scientific managemant system proffer reference of objective, nought refutation for individual profession development.
[ترجمه ترگمان]در حالی که سیستم managemant علمی، ارجاع به هدف و nought برای توسعه حرفه انفرادی را به نمایش می گذارد
[ترجمه گوگل]در حالی که سیستم مدیریت علمی، مرجع عینی، مستثنی برای توسعه حرفه فردی است

to proffer friendship

پیشنهاد دوستی کردن


پیشنهاد کاربران

offer

تعارف کردن، تقدیم کردن، پیشنهاد


کلمات دیگر: