علت مستقیم
proximate cause
علت مستقیم
دیکشنری تخصصی
[حقوق] علت نزدیک، علت اصلی، علت عمده، علت اساسی، علت مستقیم، علت مؤثر
جملات نمونه
1. The proximate cause is more simple.
[ترجمه ترگمان]علت قطعی بیشتر ساده است
[ترجمه گوگل]علت تقریبی ساده تر است
[ترجمه گوگل]علت تقریبی ساده تر است
2. It is clear that the proximate cause has been government action.
[ترجمه ترگمان]روشن است که علت قطعی اقدام دولت بوده است
[ترجمه گوگل]واضح است که علت تقریبی آن اقدام دولت است
[ترجمه گوگل]واضح است که علت تقریبی آن اقدام دولت است
3. The obvious proximate cause was last week's trade figures, and these spell serious trouble for the Chancellor.
[ترجمه ترگمان]علت قطعی این موضوع ارقام تجاری هفته گذشته بود و این موضوع برای صدراعظم گرفتاری جدی داشت
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی آشکار این بود که ارقام تجاری در هفته گذشته بود و این امر موجب شد که معاون رئیس جمهور با مشکل جدی مواجه شود
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی آشکار این بود که ارقام تجاری در هفته گذشته بود و این امر موجب شد که معاون رئیس جمهور با مشکل جدی مواجه شود
4. The proximate cause of death was colon cancer.
[ترجمه ترگمان]علت قطعی مرگ، سرطان روده بزرگ بود
[ترجمه گوگل]علت تقریبی مرگ سرطان کولون بود
[ترجمه گوگل]علت تقریبی مرگ سرطان کولون بود
5. Principle of proximate cause is the fundamental in the phase of claiming damages and claiming setting for marine insurance.
[ترجمه ترگمان]اصل علت قطعی، اساسی در مرحله ادعای خسارت و ادعای ایجاد بیمه دریایی است
[ترجمه گوگل]اصل علت مجاورت در فاز ادعای خسارت و ادعای تنظیم برای بیمه دریایی اساسی است
[ترجمه گوگل]اصل علت مجاورت در فاز ادعای خسارت و ادعای تنظیم برای بیمه دریایی اساسی است
6. The proximate cause of the rift between the former Kyrgyz president and the Kremlin was his reneging on a deal to evict U. S. forces from a military base in Kyrgyzstan.
[ترجمه ترگمان]علت قطعی شکاف بین رئیس جمهور سابق قرقیزستان و کرملین جهت بیرون راندن یو اس نیروهای نظامی از پایگاه نظامی در قرقیزستان
[ترجمه گوگل]علت تقریبی اختلاف بین رئیس جمهور پیشین قرقیزستان و کرملین، رد شدن او از قرارداد برای اخراج نیروهای آمریکایی از پایگاه نظامی در قرقیزستان بود
[ترجمه گوگل]علت تقریبی اختلاف بین رئیس جمهور پیشین قرقیزستان و کرملین، رد شدن او از قرارداد برای اخراج نیروهای آمریکایی از پایگاه نظامی در قرقیزستان بود
7. Chapter four explores the rules of proximate cause comprehensively and carefully through empirical analysis.
[ترجمه ترگمان]فصل چهار، قواعد علت قطعی را به طور جامع و با دقت از طریق تحلیل تجربی بررسی می کند
[ترجمه گوگل]فصل چهارم قوانین علمی مجاور را به طور جامع و با دقت از طریق تجزیه و تحلیل تجربی بررسی می کند
[ترجمه گوگل]فصل چهارم قوانین علمی مجاور را به طور جامع و با دقت از طریق تجزیه و تحلیل تجربی بررسی می کند
8. The proximate cause of this surge in corporate saving is that Chinese companies have made enormous gains in market share both at home and abroad, leading to record company earnings.
[ترجمه ترگمان]علت قطعی این افزایش در صرفه جویی در شرکت ها این است که شرکت های چینی دستاوردهای بزرگی در سهم بازار در خانه و خارج از کشور به دست آورده اند که منجر به ثبت درآمده ای شرکت می شود
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی این افزایش در صرفه جویی در شرکت ها این است که شرکت های چینی سهم بازار خود را در خانه و خارج از کشور به دست آورده اند و منجر به کسب درآمد شرکت ها شده است
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی این افزایش در صرفه جویی در شرکت ها این است که شرکت های چینی سهم بازار خود را در خانه و خارج از کشور به دست آورده اند و منجر به کسب درآمد شرکت ها شده است
9. However, in our law the principle of proximate cause is not not clear.
[ترجمه ترگمان]با این حال، در قانون ما اصل علت قطعی واضح نیست
[ترجمه گوگل]با این وجود، در قانون ما اصل علت تقریبی روشن نیست
[ترجمه گوگل]با این وجود، در قانون ما اصل علت تقریبی روشن نیست
10. Proximate cause is directive, effective and plays a decisive role in the risk factors which damage to object of insurance.
[ترجمه ترگمان]دلیل این امر دستورالعملی است که نقش مهمی در عوامل ریسک که به موضوع بیمه خسارت وارد می کند ایفا می کند
[ترجمه گوگل]علت اصلی این است که مقررات، موثر و نقش تعیین کننده ای در عوامل خطر است که به هدف بیمه آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]علت اصلی این است که مقررات، موثر و نقش تعیین کننده ای در عوامل خطر است که به هدف بیمه آسیب می رساند
11. All these make principle of Proximate Cause a difficult point.
[ترجمه ترگمان] همه اینا به خاطر \"proximate\" - ه چون نکته دشواری - ه
[ترجمه گوگل]همه اینها باعث می شود که اصل نزدیکی به یک نقطه دشوار تبدیل شود
[ترجمه گوگل]همه اینها باعث می شود که اصل نزدیکی به یک نقطه دشوار تبدیل شود
12. Indeed, one proximate cause of the crisis was a tapering - off of export growth.
[ترجمه ترگمان]در واقع، یکی از دلایل قطعی این بحران، کاهش رشد صادرات بود
[ترجمه گوگل]در واقع، یکی از دلایل اصلی بحران، کاهش رشد صادرات بود
[ترجمه گوگل]در واقع، یکی از دلایل اصلی بحران، کاهش رشد صادرات بود
13. There seemed to be no single proximate cause of the sell-off in Greek bonds.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید که هیچ دلیل قطعی برای فروش اوراق قرضه یونان وجود ندارد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد هیچ علت منفردی در فروش اوراق قرضه یونانی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]به نظر میرسد هیچ علت منفردی در فروش اوراق قرضه یونانی وجود ندارد
کلمات دیگر: