(از ریشه ی اسپانیایی) ریال (یکان پول ایران و چند کشور دیگر)، واحد پول ایران، پادشاه، ملکه، سلطنتی، باشکوه
rial
(از ریشه ی اسپانیایی) ریال (یکان پول ایران و چند کشور دیگر)، واحد پول ایران، پادشاه، ملکه، سلطنتی، باشکوه
انگلیسی به فارسی
واحد پول ایران، پادشاه، ملکه، سلطنتی، باشکوه
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: the chief monetary unit of Iran, equaling one hundred dinars.
• (2) تعریف: see rial omani.
اسم ( noun )
• : تعریف: variant of riyal.
• unit of currency in iran; unit of currency in oman; unit of currency in saudi arabia (also riyal); unit of currency in yemen (also riyal); rose noble, coin formerly used in england (also ryal); coin formerly used in scotland (also ryal)
جملات نمونه
1. Revenue was increased from 000 million rials in 198 but the projected deficit was nevertheless up by 10 percent.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ میلیون ریال در ۱۹۸ میلیون دلار درآمد داشت، اما با این وجود، میزان کسری بودجه پیش بینی شده به میزان ۱۰ درصد افزایش یافت
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از 000 میلیون ریال در سال 1983 افزایش یافت، اما کسری پیش بینی شده تا 10 درصد افزایش پیدا کرد
[ترجمه گوگل]درآمد حاصل از 000 میلیون ریال در سال 1983 افزایش یافت، اما کسری پیش بینی شده تا 10 درصد افزایش پیدا کرد
2. De you think this dress mate rial will stand up well under such conditions?
[ترجمه ترگمان]به نظر شما این نایب لباس در چنین شرایطی تحمل خواهد کرد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فکر می کنید این لباس مادری در چنین شرایطی خوبی خواهد ایستاد؟
[ترجمه گوگل]آیا شما فکر می کنید این لباس مادری در چنین شرایطی خوبی خواهد ایستاد؟
3. The Omani rial (currency code: OMR) is the official currency of Oman.
[ترجمه ترگمان]ریال عمان (کد ارزی: OMR)ارز رسمی کشور عمان است
[ترجمه گوگل]ریال عمان (کد ارز OMR) ارز اصلی رسمی عمان است
[ترجمه گوگل]ریال عمان (کد ارز OMR) ارز اصلی رسمی عمان است
4. Cotton fiber is an important raw mate - rial for industry.
[ترجمه ترگمان]الیاف پنبه یک چوب خام مهم برای صنعت است
[ترجمه گوگل]فیبر پنبه یک ماده مهم مواد خام برای صنعت است
[ترجمه گوگل]فیبر پنبه یک ماده مهم مواد خام برای صنعت است
5. As of January 1 200 one Omani Rial was worth 59067 United States dollars.
[ترجمه ترگمان]تا ۱ ژانویه، یک Rial عمانی به ارزش ۵۹۰۶۷ دلار آمریکا می ارزید
[ترجمه گوگل]1 ژانویه 200 یک عمان ریال به ارزش 59067 دلار آمریکا بود
[ترجمه گوگل]1 ژانویه 200 یک عمان ریال به ارزش 59067 دلار آمریکا بود
6. The Yemeni rial or Yemeni riyal is the currency of Yemen.
[ترجمه ترگمان]ریال یمن یا ریال یمن، واحد پول یمن است
[ترجمه گوگل]ریال یمن یا ریال یمن ارز یمن است
[ترجمه گوگل]ریال یمن یا ریال یمن ارز یمن است
7. The rest of the budget, which reportedly provided for a partial devaluation, was denominated in rials.
[ترجمه ترگمان]بقیه بودجه، که بنا بر گزارش ها برای کاهش جزئی ارزش پول فراهم شده بود، در سال ریال به ارزش ریال در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]بقیه بودجه، که گزارش شده برای کاهش ارزش جزئی، در ریال تعریف شد
[ترجمه گوگل]بقیه بودجه، که گزارش شده برای کاهش ارزش جزئی، در ریال تعریف شد
8. In addition to this, the bureaucratic leaderships do not facilitate bringing revolutionary Marxist educational mate rial to the ranks.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، رهبری بروکراتیک باعث تسهیل رقابت کمونیست انقلابی مارکسیستی در صفوف نشده است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رهبران بوروکراتیک، طبقه بندی آموزشی جنبش انقلابی مارکسیست را به صفوف ترغیب نمی کنند
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، رهبران بوروکراتیک، طبقه بندی آموزشی جنبش انقلابی مارکسیست را به صفوف ترغیب نمی کنند
9. Neodymium - iron - boron is a highly magnetized mate rial which is made from powdered agglutination.
[ترجمه ترگمان]Neodymium - بور یک جفت بسیار مغناطیسه شده ای است که از پودر پودر زده می شود
[ترجمه گوگل]نئودیمیم - آهن - بور ممتاز بسیار مغناطیسی است که از آگلوتیناسین پودر ساخته شده است
[ترجمه گوگل]نئودیمیم - آهن - بور ممتاز بسیار مغناطیسی است که از آگلوتیناسین پودر ساخته شده است
10. Social studies teacher should give suggestions on how to read and study social rial.
[ترجمه ترگمان]معلم مطالعات اجتماعی باید پیشنهادهایی در مورد چگونگی مطالعه و مطالعه ریال اجتماعی بدهد
[ترجمه گوگل]معلم مطالعات اجتماعی باید پیشنهادات خود را در مورد چگونگی خواندن و مطالعه ریاست اجتماعی ارائه دهد
[ترجمه گوگل]معلم مطالعات اجتماعی باید پیشنهادات خود را در مورد چگونگی خواندن و مطالعه ریاست اجتماعی ارائه دهد
11. After the union between North and South Yemen in 1990 both the northern rial and the southern dinar remained legal tender.
[ترجمه ترگمان]پس از اتحاد بین شمال و جنوب یمن در ۱۹۹۰، هم ریال و هم دینار جنوبی به صورت قانونی باقی ماندند
[ترجمه گوگل]پس از اتحاد بین شمال و جنوب یمن در سال 1990، ریال شمالی و دینار جنوبی، قانونی بود
[ترجمه گوگل]پس از اتحاد بین شمال و جنوب یمن در سال 1990، ریال شمالی و دینار جنوبی، قانونی بود
12. However, after the civil war of 1994 the Yemeni dinar was demonitized and the rial remained the only official currency.
[ترجمه ترگمان]با این حال، پس از جنگ داخلی ۱۹۹۴، دینار یمن demonitized شد و ریال تنها ارز رسمی باقی ماند
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از جنگ داخلی سال 1994، دینار یمن ضعیف شد و ریال تنها پول رسمی بود
[ترجمه گوگل]با این حال، پس از جنگ داخلی سال 1994، دینار یمن ضعیف شد و ریال تنها پول رسمی بود
13. Searching Bloomberg's database, I found seven: the Argentine peso, the Icelandic krona, the Costa Rican colon, the Pakistani rupee, the Nigerian naira, the Vietnamese dong and the Iranian rial.
[ترجمه ترگمان]در جستجوی پایگاه داده بلومبرگ، هفت نفر را پیدا کردم: \" پزو آرژانتین، the Icelandic، colon Costa، روپیه پاکستان، the Nigerian، the Vietnamese و ریال ایران
[ترجمه گوگل]با جستجوی پایگاه داده بلومبرگ، هفت پزو آرژانتین، کرون ایسلندی، کولون کاستاریکا، روپیه پاکستان، نیایر نیجریه، ویتنامی و ریال ایران پیدا کردم
[ترجمه گوگل]با جستجوی پایگاه داده بلومبرگ، هفت پزو آرژانتین، کرون ایسلندی، کولون کاستاریکا، روپیه پاکستان، نیایر نیجریه، ویتنامی و ریال ایران پیدا کردم
کلمات دیگر: