کلمه جو
صفحه اصلی

midwestern


وابسته به ایالت های میانی ایالت متحده، میدوسترن

انگلیسی به فارسی

وابسته به ایالتهای میانی ایالت متحده، میدوسترن


midwestern


انگلیسی به انگلیسی

• of the midwest (north central region of the usa)
something that is midwestern belongs to or involves the midwest.

جملات نمونه

1. Lewis's novel doesn't flatter Midwestern attitudes and morals.
[ترجمه ترگمان]رمان \"لوئیس\" نگرش و رفتار غرب را به خود جلب نمی کند
[ترجمه گوگل]رمان لوییس نگرش ها و اخلاق های میدانی غرب را دوست ندارد

2. The play is set in a small Midwestern town.
[ترجمه ترگمان]این نمایشنامه در یک شهر کوچک ساکن غرب میانه قرار دارد
[ترجمه گوگل]این بازی در شهر کوچک Midwestern تنظیم شده است

3. Lewis' novel doesn't flatter Midwestern attitudes and morals.
[ترجمه ترگمان]این رمان \"لوئیس\"، نگرش و رفتار غرب را به خود جلب نمی کند
[ترجمه گوگل]رمان لوییس نگرش ها و اخلاق های میداورزین را نمی فهمد

4. Midwestern tourists stopped to consider the recumbent women.
[ترجمه ترگمان]توریست های ساکن منطقه Midwestern توقف کردند تا زنان خوابیده را در نظر بگیرند
[ترجمه گوگل]گردشگران Midwestern متوقف شد تا زنان بقیه را در نظر بگیرند

5. I recall high school as one vast, Midwestern plain of unhappiness.
[ترجمه ترگمان]دبیرستان را به یاد می آورم که یک دشت پهناور و تازه از بدبختی است
[ترجمه گوگل]من دبیرستان را به عنوان یکی از عجیب و غریب غرب غربی می دانم

6. A week after that, three big Midwestern states hold primaries, and on March 2 Californians go to the polls.
[ترجمه ترگمان]یک هفته بعد از آن، سه ایالت ساکن مناطق غربی آمریکا شروع به برگزاری انتخابات مقدماتی کردند و در ۲ مارس Californians به پای صندوق های رای رفتند
[ترجمه گوگل]یک هفته پس از آن، سه کشور بزرگ میانه رو ایالات متحده برگزار می کنند و در تاریخ 2 مارس کالیفرنیا به نظرسنجی می روند

7. The topic of a Midwestern identity has nettled writers for decades.
[ترجمه ترگمان]موضوع یک هویت ساکن غرب میانه نویسنده ده ها سال است که نویسنده را عصبانی می کند
[ترجمه گوگل]موضوع هویت میدوی غربی برای چندین دهه از نویسندگان است

8. Midwestern plants no longer manufacture many of these wares.
[ترجمه ترگمان]نیروگاه های غرب میانه دیگر محصولات بسیاری را تولید نمی کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان Midwestern دیگر این محصولات را تولید نمی کنند

9. Merrill Lynch reports that a collapse could imperil Midwestern banks.
[ترجمه ترگمان]مریل لینچ گزارش می دهد که فروپاشی می تواند بانک های Midwestern را به خطر بیاندازد
[ترجمه گوگل]مریل لینچ گزارش می دهد که فروپاشی می تواند بانک های Midwestern را تهدید کند

10. America has many dialects, especially the midwestern, southern, African American and Spanish dialects.
[ترجمه ترگمان]آمریکا گویش های زیادی دارد، به خصوص نیمه غربی، جنوبی، آفریقایی و اسپانیایی
[ترجمه گوگل]آمریکا دارای گویش های بسیاری است، به ویژه گویش های میان غرب، جنوب، آفریقایی آمریکایی و اسپانیایی

11. Many wind farms, especially in the Midwestern United States, are located on farmland.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مزارع بادی، به ویژه در ایالات متحده آمریکا، در زمین های کشاورزی واقع شده اند
[ترجمه گوگل]بسیاری از مزارع بادی، به ویژه در غرب میانه ایالات متحده، در زمین های کشاورزی قرار دارند

12. Gerald Ford was a product of small town Midwestern America.
[ترجمه ترگمان]جرالد فورد محصول شهر کوچکی در آمریکا و آمریکا بود
[ترجمه گوگل]جرالد فورد محصول شهر کوچکی Midwestern America بود

13. This was quintessential Midwestern farming country.
[ترجمه ترگمان]این یکی از کشورهای کشاورزی غرب میانه بود
[ترجمه گوگل]این نکته مهم کشور کشاورزی میدوآرستر بود

14. The midwestern state of Missouri is called the Show Me State.
[ترجمه ترگمان]غربی غربی ایالت میسوری به عنوان \"ایالت Me Me\" نامیده می شود
[ترجمه گوگل]ایالت میسوری در ایالت میسوری به نام 'Show Me State' نامیده می شود


کلمات دیگر: