• small electrical appliance used for toasting but also functions as an oven
toaster oven
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Counters get completely covered with waffle irons, toaster ovens and coffee grinders.
[ترجمه ترگمان]counters کاملا پوشیده از آهن کلوچه و یک اجاق نان و قهوه است
[ترجمه گوگل]شمارنده ها به طور کامل با آهن وفل، کوره های توستر و دستگاه های قهوه می پوشند
[ترجمه گوگل]شمارنده ها به طور کامل با آهن وفل، کوره های توستر و دستگاه های قهوه می پوشند
2. A General Electric toaster oven, distinguished by four years of melted cheese dripped from countless tuna melts and toasted-cheese sandwiches.
[ترجمه ترگمان]یک اجاق گاز الکتریکی که چهار سال از پنیر آب شده متمایز است، از ماهی های تن ماهی تن که ذوب می شود و ساندویچ پنیر به سلامتی چکه می کند
[ترجمه گوگل]یک کوره توستر عمومی الکتریکی، که توسط چهار سال از پنیر ذوب شده متمایز شده است، از طعم بی شماری از تن و ساندویچ پنیر سیب زمینی سرازیر شده است
[ترجمه گوگل]یک کوره توستر عمومی الکتریکی، که توسط چهار سال از پنیر ذوب شده متمایز شده است، از طعم بی شماری از تن و ساندویچ پنیر سیب زمینی سرازیر شده است
3. You can toast them in a toaster oven while linked together, but move them around every minute or so, otherwise some parts will cook much more than others, as shown in this half.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید آن ها را در یک کوره پخت نان تست کنید در حالی که به هم متصل هستند، اما هر دقیقه آن ها را جابجا کنید، در غیر این صورت برخی قسمت ها بسیار بیشتر از دیگران آشپزی خواهند کرد، همانطور که در این نیمه نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]شما می توانید آنها را در یک کوره توستر در حالی که با یکدیگر مرتبط می شوند، اما آنها را در اطراف هر دقیقه یا بیشتر حرکت دهید، در غیر این صورت برخی از قطعات خواهد شد بسیار بیشتر از دیگران طبخ، به عنوان در این نیمه نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]شما می توانید آنها را در یک کوره توستر در حالی که با یکدیگر مرتبط می شوند، اما آنها را در اطراف هر دقیقه یا بیشتر حرکت دهید، در غیر این صورت برخی از قطعات خواهد شد بسیار بیشتر از دیگران طبخ، به عنوان در این نیمه نشان داده شده است
4. Better yet, use a small toaster oven to warm your foods.
[ترجمه ترگمان]با این حال بهتر است از یک فر نان کوچک برای گرم کردن غذاهای خود استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با این حال، بهتر است از بخاری توستر کوچک برای گرم کردن غذاها استفاده کنید
[ترجمه گوگل]با این حال، بهتر است از بخاری توستر کوچک برای گرم کردن غذاها استفاده کنید
5. You bake in a toaster oven.
[ترجمه ترگمان] تو توی یه اجاق toaster درست می کنی
[ترجمه گوگل]شما در یک کوره توستر پخت
[ترجمه گوگل]شما در یک کوره توستر پخت
6. What a ripoff! The new toaster oven I bought doesn't work.
[ترجمه ترگمان]چه a! یک فر نان جدید که من خریدم، کار نمی کند
[ترجمه گوگل]چه افتضاح! اجاق تستر جدید من خریدم کار نمی کند
[ترجمه گوگل]چه افتضاح! اجاق تستر جدید من خریدم کار نمی کند
7. What I do know is that there are many different kinds of toaster oven.
[ترجمه ترگمان]چیزی که من می دانم این است که انواع مختلفی از اجاق گاز وجود دارد
[ترجمه گوگل]آنچه که من می دانم این است که انواع مختلفی از اجاق تستر وجود دارد
[ترجمه گوگل]آنچه که من می دانم این است که انواع مختلفی از اجاق تستر وجود دارد
8. I have made extraordinary four course meals using only a mouli and a toaster oven.
[ترجمه ترگمان]من چهار وعده غذای فوق العاده را با استفاده از یک mouli و یک فر نان درست کرده ام
[ترجمه گوگل]من چهار وعده غذای فوق العاده ای را با استفاده از یک گلدان و یک کوره توستر ساخته ام
[ترجمه گوگل]من چهار وعده غذای فوق العاده ای را با استفاده از یک گلدان و یک کوره توستر ساخته ام
9. You will also need a sink, a microwave and an electric toaster oven that is outside of the kitchen.
[ترجمه ترگمان]شما همچنین به سینک، یک میکروویو و یک اجاق گاز برقی که خارج از آشپزخانه است نیاز خواهید داشت
[ترجمه گوگل]شما همچنین نیاز به یک سینک، مایکروویو و اجاق تستر برقی که خارج از آشپزخانه است
[ترجمه گوگل]شما همچنین نیاز به یک سینک، مایکروویو و اجاق تستر برقی که خارج از آشپزخانه است
10. She bought Shrinky Dink plastic designed for computer printer use, printed a pattern, and baked it for several minutes in her toaster oven.
[ترجمه ترگمان]او Shrinky dink را که برای استفاده چاپگر کامپیوتر طراحی شده بود خرید، یک الگو چاپ کرد، و آن را برای چند دقیقه در toaster پخت
[ترجمه گوگل]او پلاستیکی Shrinky Dink را برای استفاده از چاپگر رایانه ای خریداری کرد، یک الگوی چاپ کرد و چند دقیقه در اجاق تستر اش پخت
[ترجمه گوگل]او پلاستیکی Shrinky Dink را برای استفاده از چاپگر رایانه ای خریداری کرد، یک الگوی چاپ کرد و چند دقیقه در اجاق تستر اش پخت
11. They haul boiled peanuts, ice-grinding machines, sandwich presses and at least one toaster oven painted hot pink.
[ترجمه ترگمان]آن ها بادام زمینی، دستگاه های خرد کننده یخ، فشار ساندویچ و حداقل یک toaster صورتی رنگ به رنگ داغ را حمل می کنند
[ترجمه گوگل]آنها بادام زمینی پخته شده، ماشین آلات یخ زنی، ساندویچ پرس و حداقل یکی از کوره توستر رنگ صورتی داغ رنگی می کنند
[ترجمه گوگل]آنها بادام زمینی پخته شده، ماشین آلات یخ زنی، ساندویچ پرس و حداقل یکی از کوره توستر رنگ صورتی داغ رنگی می کنند
12. Plugging your car into a wall jack just like a refrigerator or a toaster oven.
[ترجمه ترگمان]اتومبیل خود را درست مثل یخچال و یا یک تنور در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]ماشین خود را به جک دیواری وصل کنید درست مثل یک یخچال و فریزر یا اجاق تستر
[ترجمه گوگل]ماشین خود را به جک دیواری وصل کنید درست مثل یک یخچال و فریزر یا اجاق تستر
13. If you're lucky, your office has a refrigerator, a microwave, or even a toaster oven.
[ترجمه ترگمان]اگر خوش شانس باشید، دفتر شما یک یخچال، یک میکروویو یا حتی یک اجاق گاز دارد
[ترجمه گوگل]اگر شما خوش شانس هستید، دفتر شما یخچال، مایکروویو یا حتی یک کوره توستر دارد
[ترجمه گوگل]اگر شما خوش شانس هستید، دفتر شما یخچال، مایکروویو یا حتی یک کوره توستر دارد
14. If we accept this as true, then it poses the question:"what kind of toaster oven is right for me?"
[ترجمه ترگمان]اگر این را به عنوان حقیقت قبول کنیم، پس این سوال مطرح می شود: \"چه نوع of برای من درست است؟\"
[ترجمه گوگل]اگر این را به عنوان درست فرض کنیم، پس این سوال مطرح می شود: 'چه نوع کوره توستر برای من مناسب است؟'
[ترجمه گوگل]اگر این را به عنوان درست فرض کنیم، پس این سوال مطرح می شود: 'چه نوع کوره توستر برای من مناسب است؟'
پیشنهاد کاربران
toaster oven ( عمومی )
واژه مصوب: برشتار
تعریف: نوعی اجاق برقی که علاوه بر برشته کردن نان، برای گرم کردن یا سرخ کردن بعضی مواد غذایی از آن استفاده میشود
واژه مصوب: برشتار
تعریف: نوعی اجاق برقی که علاوه بر برشته کردن نان، برای گرم کردن یا سرخ کردن بعضی مواد غذایی از آن استفاده میشود
کلمات دیگر: