وابسته به وسط سال، نیمه سالی، وسط سال، نیمه ی سال، امتحان نیمه سال
midyear
وابسته به وسط سال، نیمه سالی، وسط سال، نیمه ی سال، امتحان نیمه سال
انگلیسی به فارسی
نیمه سال، امتحان نیمه سال
midyear، نیمه سال، امتحان نیمه سال
انگلیسی به انگلیسی
• middle of the year
of or pertaining to the middle of the year; occurring in the middle of the year
of or pertaining to the middle of the year; occurring in the middle of the year
جملات نمونه
1. midyear elections
انتخابات وسط سال (میان سال)
2. Sales had improved by midyear.
[ترجمه ترگمان]فروش با midyear بهبود یافته بود
[ترجمه گوگل]فروش تا نیمه سال بهبود یافته است
[ترجمه گوگل]فروش تا نیمه سال بهبود یافته است
3. In 198eight ministers lost their jobs in a mid-year cabinet reshuffle.
[ترجمه ترگمان]در ۱۹۸ تن از وزرا شغل خود را در یک ترمیم کابینه در اواسط سال از دست دادند
[ترجمه گوگل]در سال های 1983 وزیران کار خود را در یک مجلس کابینه در اواسط سال از دست دادند
[ترجمه گوگل]در سال های 1983 وزیران کار خود را در یک مجلس کابینه در اواسط سال از دست دادند
4. Investors and analysts took that to mean a rate cut before mid-year is out of the question.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاران و تحلیلگران این مساله را به منظور کاهش نرخ قبل از اواسط سال اتخاذ کرده اند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران و تحلیل گران به این معنی است که کاهش نرخ قبل از اواسط سال، از این مسئله نیست
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاران و تحلیل گران به این معنی است که کاهش نرخ قبل از اواسط سال، از این مسئله نیست
5. But in the fund's midyear report, they said the price drop permitted the fund to add to its position at lower prices.
[ترجمه ترگمان]اما در گزارش midyear این صندوق، آن ها گفتند که کاهش قیمت ها به این صندوق اجازه داده است تا به موقعیت خود در قیمت های پایین تر اضافه کند
[ترجمه گوگل]اما در گزارش ماهانه صندوق، آنها گفتند که افت قیمت اجازه می دهد صندوق به جایگاه خود در قیمت های پایین تر اضافه شود
[ترجمه گوگل]اما در گزارش ماهانه صندوق، آنها گفتند که افت قیمت اجازه می دهد صندوق به جایگاه خود در قیمت های پایین تر اضافه شود
6. When the stock market hit a pothole around midyear, some analysts pulled in their horns.
[ترجمه ترگمان]زمانی که بازار سهام به a در اطراف midyear برخورد کرد، برخی تحلیلگران شاخ های خود را به دست گرفتند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بازار بورس در طول نیمه سال به یک بوته رسید، برخی تحلیل گران در شاخ هایشان کشیده شدند
[ترجمه گوگل]هنگامی که بازار بورس در طول نیمه سال به یک بوته رسید، برخی تحلیل گران در شاخ هایشان کشیده شدند
7. The finish for the year was a blistering 3 61 percent, but that was still behind the performance at midyear.
[ترجمه ترگمان]پایان سال به میزان ۳ و ۶۱ درصد رسید، اما این کار هنوز پشت سر اجرا در midyear بود
[ترجمه گوگل]پایان سال برای یک سال 61 درصد بود، اما هنوز هم در اواسط سالگی در حال اجرا است
[ترجمه گوگل]پایان سال برای یک سال 61 درصد بود، اما هنوز هم در اواسط سالگی در حال اجرا است
8. Greenspan suggested the recession might run its course by midyear.
[ترجمه ترگمان]گرینسپن اظهار داشت که رکود اقتصادی ممکن است مسیر خود را با midyear اداره کند
[ترجمه گوگل]گرینسپن پیشنهاد کرد که رکود اقتصادی ممکن است در اواسط سال انجام شود
[ترجمه گوگل]گرینسپن پیشنهاد کرد که رکود اقتصادی ممکن است در اواسط سال انجام شود
9. That means a jump to a new standard, SXGA, and its sharp 1280-by-1024 pixel resolution, possibly by midyear.
[ترجمه ترگمان]این به معنی پرش به یک استاندارد جدید، SXGA و رزولوشن شدید آن - توسط midyear - ۱۰۲۴ پیکسل است
[ترجمه گوگل]این به معنی پرش به یک استاندارد جدید، SXGA و رزولوشن آن 1280 تا 1024 پیکسل است، احتمالا تا نیمه سال
[ترجمه گوگل]این به معنی پرش به یک استاندارد جدید، SXGA و رزولوشن آن 1280 تا 1024 پیکسل است، احتمالا تا نیمه سال
10. The central bank's officials are actively debating whether to begin winding down bond buying after midyear.
[ترجمه ترگمان]مقامات بانک مرکزی به طور فعال در این مورد بحث می کنند که آیا خرید اوراق قرضه را بعد از midyear آغاز کنند یا خیر
[ترجمه گوگل]مقامات بانک مرکزی به طور جدی بحث می کنند که آیا شروع به خرید اوراق قرضه پس از نیمه سال می شود
[ترجمه گوگل]مقامات بانک مرکزی به طور جدی بحث می کنند که آیا شروع به خرید اوراق قرضه پس از نیمه سال می شود
midyear elections
انتخابات وسط سال (میان سال)
کلمات دیگر: