زنجیر، غل، دست بند، پا بند، مانع، قید، پابند زدن
shackles
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• manacles, handcuffs, fetters, metal rings used to bind the hands or ankles
جملات نمونه
1. the shackles of ignorance
قید و بند ناشی از جهالت
پیشنهاد کاربران
پابند
قلاب - مانع
دستبند ( پلیس )
توی دیکشنری کمبریج اینجوری توضیحش داده:
"دو حلقه ی فلزی که توسط زنجیری به هم وصل شده و به مچ دست ها یا پاهای شخص بسته میشن تا فرار نکنه. "
هم به معنای دستبند وهم پابنده، ولی ممکنه شکلش دقیقا مثل دستبندهای پلیسی نباشه و شکلشون تا حدودی متفاوت باشه. اما در نهایت کاربرد یکی هست.
لینک عکس دیکشنری رو هم پیوست میکنم
"دو حلقه ی فلزی که توسط زنجیری به هم وصل شده و به مچ دست ها یا پاهای شخص بسته میشن تا فرار نکنه. "
هم به معنای دستبند وهم پابنده، ولی ممکنه شکلش دقیقا مثل دستبندهای پلیسی نباشه و شکلشون تا حدودی متفاوت باشه. اما در نهایت کاربرد یکی هست.
لینک عکس دیکشنری رو هم پیوست میکنم
کلمات دیگر: