به نحو احسن، به بهترین طریق، عالی، بسیار خوب
to a turn
به نحو احسن، به بهترین طریق، عالی، بسیار خوب
انگلیسی به انگلیسی
• correctly, properly
جملات نمونه
1. We had a wonderful dinner, with chicken done to a turn and home - grown vegetables.
[ترجمه ترگمان]شام شگفت انگیزی داشتیم، با مرغ که برای سبزیجات پخته و سبزیجات پرورش داده شده بود
[ترجمه گوگل]ما یک شام شگفت انگیز داشتیم، با مرغ برای سبزیجات و سبزیجات به خانه برگشتیم
[ترجمه گوگل]ما یک شام شگفت انگیز داشتیم، با مرغ برای سبزیجات و سبزیجات به خانه برگشتیم
2. The steak was done to a turn.
[ترجمه ترگمان] استیک به نوبت تموم شده بود
[ترجمه گوگل]استیک به نوبه خود انجام شد
[ترجمه گوگل]استیک به نوبه خود انجام شد
3. The change of leader led to a turn - around in the fortunes of the Labour Party.
[ترجمه ترگمان]تغییر رهبر منجر به تغییر در سرنوشت حزب کارگر شد
[ترجمه گوگل]تغییر رهبر منجر به چرخش در بخت و اقبال حزب کارگر شد
[ترجمه گوگل]تغییر رهبر منجر به چرخش در بخت و اقبال حزب کارگر شد
4. The beef was done to a turn.
[ترجمه ترگمان]گوشت گاو به نوبه خود به پایان رسید
[ترجمه گوگل]گوشت گاو به نوبت انجام شد
[ترجمه گوگل]گوشت گاو به نوبت انجام شد
5. This is linked, for some, to a turning into the community to help with welfare or charity work.
[ترجمه ترگمان]این ارتباط با تبدیل شدن به جامعه برای کمک به رفاه یا کار خیریه مرتبط است
[ترجمه گوگل]برای بعضی از این ها، برای تبدیل شدن به جامعه برای کمک به رفاه یا کار خیریه مرتبط است
[ترجمه گوگل]برای بعضی از این ها، برای تبدیل شدن به جامعه برای کمک به رفاه یا کار خیریه مرتبط است
6. This roast hen is done to a turn.
[ترجمه ترگمان]این مرغ بریان به نوبه خود به پایان می رسد
[ترجمه گوگل]این مرغ سرخ شده به نوبت انجام می شود
[ترجمه گوگل]این مرغ سرخ شده به نوبت انجام می شود
7. This roast duck is done to a turn.
[ترجمه ترگمان]این اردک سرخ شده تا حالا تموم شده
[ترجمه گوگل]این اردک کبابی به نوبت انجام می شود
[ترجمه گوگل]این اردک کبابی به نوبت انجام می شود
8. He guessed my age to a turn.
[ترجمه ترگمان]او هم سن و سال مرا حدس می زد
[ترجمه گوگل]او حدس زد سن من به نوبت
[ترجمه گوگل]او حدس زد سن من به نوبت
9. His nickname, Tiny, suited him to a turn.
[ترجمه ترگمان]اسم کوچکش، کوچولو، برای او مناسب بود
[ترجمه گوگل]نام مستعار او، کوچک، برای او مناسب بود
[ترجمه گوگل]نام مستعار او، کوچک، برای او مناسب بود
10. The roast is done to a turn.
[ترجمه ترگمان] کباب به نوبت تموم شده
[ترجمه گوگل]کباب به نوبت انجام می شود
[ترجمه گوگل]کباب به نوبت انجام می شود
11. She have achange of leader led to a turn - around in the fortunes e w last april.
[ترجمه ترگمان]او رهبری رهبر را بر عهده دارد که به نوبه خود در ماه آوریل گذشته در آینده به نمایش در خواهد آمد
[ترجمه گوگل]او تغییر رهبر منجر به چرخش در اطراف در سالهای گذشته و در ماه آوریل گذشته است
[ترجمه گوگل]او تغییر رهبر منجر به چرخش در اطراف در سالهای گذشته و در ماه آوریل گذشته است
12. The turkey was done to a turn.
[ترجمه ترگمان]بوقلمون هم به نوبه خود به پایان رسید
[ترجمه گوگل]بوقلمون به نوبت انجام شد
[ترجمه گوگل]بوقلمون به نوبت انجام شد
13. The color of the shirt matches that of the coat to a turn.
[ترجمه ترگمان]رنگ پیراهن به نوبه خود با آن تطبیق می کند
[ترجمه گوگل]رنگ پیراهن با یک کت به یک نوبت هماهنگ است
[ترجمه گوگل]رنگ پیراهن با یک کت به یک نوبت هماهنگ است
کلمات دیگر: