رجوع شود به: piney
piny
رجوع شود به: piney
انگلیسی به فارسی
رجوع شود به: piney
انگلیسی به انگلیسی
• of pine trees, covered in pine trees (also spelled piney)
جملات نمونه
1. During this stage, students learn Piny in as a pronunciation tool, in tandem with mastering the recognition of basic characters frequently used by pupils in oral communication.
[ترجمه ترگمان]در طول این مرحله، دانش آموزان Piny را به عنوان ابزار تلفظ، به دنبال تسلط بر تشخیص شخصیت اصلی که اغلب توسط دانش آموزان در ارتباط شفاهی مورد استفاده قرار می گیرند، می آموزند
[ترجمه گوگل]در طی این مرحله، دانش آموزان Piny را به عنوان یک ابزار تلفظ یاد می گیرند، در کنار تسلط بر شناخت شخصیت های اصلی که اغلب در دانش آموزان در ارتباطات خوراکی مورد استفاده دانش آموزان قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]در طی این مرحله، دانش آموزان Piny را به عنوان یک ابزار تلفظ یاد می گیرند، در کنار تسلط بر شناخت شخصیت های اصلی که اغلب در دانش آموزان در ارتباطات خوراکی مورد استفاده دانش آموزان قرار می گیرند
2. Person team fit piny a very important role in the teamwork.
[ترجمه ترگمان]تیم افراد دارای نقش بسیار مهمی در کار تیمی است
[ترجمه گوگل]تیم فرد مناسب نقش بسیار مهمی در کار تیمی دارد
[ترجمه گوگل]تیم فرد مناسب نقش بسیار مهمی در کار تیمی دارد
3. Or piny promontory of the Arctic main.
[ترجمه ترگمان]یا promontory قطب شمال قطب شمال
[ترجمه گوگل]یا قاعده اصلی شمال قطب شمال
[ترجمه گوگل]یا قاعده اصلی شمال قطب شمال
4. Piny style has communistic color of the Communist.
[ترجمه ترگمان]سبک Piny دارای رنگ کمونیستی کمونیست است
[ترجمه گوگل]سبک بنفش رنگ کمونیستی کمونیست دارد
[ترجمه گوگل]سبک بنفش رنگ کمونیستی کمونیست دارد
5. A pillow of piny boughs to rest your head. . .
[ترجمه ترگمان]یه بالش پر از شاخه های درخت برای استراحت کردن سرت
[ترجمه گوگل]یک بالش از شاخه های پینی برای استراحت سر شما
[ترجمه گوگل]یک بالش از شاخه های پینی برای استراحت سر شما
6. The second side of Charlie Wilson was the man who represented the piny woods and the oilfields of east Texas, with small dry towns wedged among forests named after Sam Houston and Davy Crockett.
[ترجمه ترگمان]طرف دوم چارلی ویلسون مردی بود که به نمایندگی از جنگل piny و میدان های نفتی شرق تگزاس با شهرهای کوچک خشک که بین جنگل ها به نام سام هوستون و دیوید Crockett نامگذاری شده بود
[ترجمه گوگل]طرف دوم چارلی ویلسون مردی بود که چوب جنگلی و میدان های نفتی شرق تگزاس را نمایندگی می کرد، و شهرهای کوچکی که در میان جنگل های نامساعد از سام هوستون و دیوی کراکت زندگی می کردند
[ترجمه گوگل]طرف دوم چارلی ویلسون مردی بود که چوب جنگلی و میدان های نفتی شرق تگزاس را نمایندگی می کرد، و شهرهای کوچکی که در میان جنگل های نامساعد از سام هوستون و دیوی کراکت زندگی می کردند
پیشنهاد کاربران
دارای درختان کاج فراوان، پر کاج
کلمات دیگر: