کلمه جو
صفحه اصلی

pion


(فیزیک اتمی) پیون، حرف شانزدهم الفبای یونانی، نسبت پیرامون به قطر دایره

انگلیسی به فارسی

(فیزیک اتمی) پیون


پیون


انگلیسی به انگلیسی

• type of fundamental particle, type of meson, elementary particle that can carry a positive negative or neutral charge (physics)
any of several low-growing pines that bear edible nutlike seeds and are native to the western united states and mexico; edible seed of the pi?on tree

جملات نمونه

1. Pion helped Masklin down on to the ground, which seemed to him to be moving from side to side.
[ترجمه ترگمان]Pion به او کمک کرد تا روی زمین ولو شود و به نظرش می رسید که از پهلو به طرف دیگر حرکت می کند
[ترجمه گوگل]پیون به Masklin کمک کرد تا به زمین برسد، که به نظر می رسید که او از طرف به سمت حرکت است

2. It turned out to be Pion, holding a tray of what had to be . . . fruit, Masklin decided.
[ترجمه ترگمان]معلوم شد که Pion است و یک سینی محتوی آنچه باید میوه باشد در دست دارد
[ترجمه گوگل]معلوم شد که پین ​​بود، یک سینی گذاشته بود که باید باشد میوه، Masklin تصمیم گرفت

3. The result indicates that the cut-off one pion exchange can produce the long distance interaction in the model and the result is more agreed with the experiment data than before.
[ترجمه ترگمان]نتیجه نشان می دهد که قطع کردن یک مبادله pion می تواند تعامل فاصله طولانی را در مدل تولید کند و نتیجه بیشتر با داده های آزمایش نسبت به قبل مورد توافق قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]نتیجه نشان می دهد که مبادله یک پیونگ برش می تواند تعاملات طولانی مدت را در مدل تولید کند و نتیجه با داده های آزمایش بیشتر از قبل مورد توافق قرار گرفته است

4. Methods The clinical dats of 38 cases (42eyes)with anterior ischemic optic neuropthy (AION) and 3 cases (5 eyes) posterior ischemic optic neuropthy (PION) were retrospectively analyzed.
[ترجمه ترگمان]روش های The بالینی ۳۸ مورد (۴۲ چشم ها)با ischemic optic anterior (AION)و ۳ حالت (۵ چشم ها)posterior ischemic optic (pion)به صورت گذشته نگر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]روش ها: داده های بالینی 38 مورد (42 چشم) با نوروپتیای اپتیک ایسکمیک قدامی (AION) و 3 مورد (5 چشم) نوروپتیک بینایی ایسکمیک خلفی خلفی (PION) مورد بررسی قرار گرفتند

5. During its brief existence, the pion carries momentum from one nucleon to the other.
[ترجمه ترگمان]در طول زندگی کوتاه آن، the از یک طرف به طرف دیگر حرکت می کند
[ترجمه گوگل]در طول مدت کوتاهی از آن، پیون از یک نوکلون به سمت دیگر حرکت می کند

6. PION EER roller feeding system is searched, developed and manufactured by WINTOP in 200 It is a very stable feeding system with horizontal rollers.
[ترجمه ترگمان]سیستم تغذیه کننده roller pion مورد جستجو قرار گرفته، توسعه یافته و تولید شده توسط WINTOP در ۲۰۰ دستگاه یک سیستم تغذیه ثابت با غلتک های افقی است
[ترجمه گوگل]سیستم تغذیه غلتکی PION EER به وسیله WINTOP در سال 2008 مورد جستجوی، توسعه و تولید قرار گرفته است سیستم تغذیه بسیار پایدار با غلطک های افقی است

7. Dr Learned and Dr Zee have come up with a design for a particle accelerator that would do the job a good deal more modestly, using another type of subatomic particle, the pion, as an intermediary.
[ترجمه ترگمان]دکتر آموخت و دکتر Zee طرحی را برای یک شتاب دهنده ذره ابداع کردند که کار را با فروتنی تر انجام می دهد، با استفاده از نوع دیگری از ذرات زیر اتمی، the، به عنوان یک واسطه
[ترجمه گوگل]دکتر Learned و دکتر Zee طراحی شده اند برای یک شتاب دهنده ذره ای که کار را یک معامله خوب تر انجام می دهد، با استفاده از یک نوع ذرات زیر اتمی، پیون، به عنوان یک واسطه

8. Two photons are created in the decay of the neutral pion.
[ترجمه ترگمان]دو فوتون در واپاشی the خنثی ایجاد می شوند
[ترجمه گوگل]دو فوتون در فروپاشی پیون های خنثی ایجاد می شود

9. It's not easy to kill a full-grown tree — especially one like the pion pine.
[ترجمه ترگمان]کشتن یک درخت کاملا بزرگ آسان نیست - مخصوصا یکی مثل چوب کاج
[ترجمه گوگل]آسان نیست که یک درخت کامل رشد کنید - مخصوصا یک مثل کاج پیون

پیشنهاد کاربران

یعنی عبارتی که در جملات مهم میاد
مثل :apion in a persons stomack


کلمات دیگر: