کلمه جو
صفحه اصلی

pipe up


1- شروع به آواز خواندن کردن، آغاز به نواختن کردن 2- صدا سر دادن، بلند حرف زدن، شروع به نی زدن کردن، به سخن پرداختن

انگلیسی به فارسی

شروع به نی زدن کردن، به سخن پرداختن


لوله کشیدن، به سخن پرداختن، شروع به نی زدن کردن


انگلیسی به انگلیسی

• raise one's voice; begin singing; begin to play music

جملات نمونه

1. I love to hear the boys pipe up in church.
[ترجمه ترگمان] خیلی دوست دارم بشنوم که پسرا تو کلیسا چیکار میکنن
[ترجمه گوگل]من دوست دارم پسرها را در کلیسا بخوانم

2. In a little while all the children piped up and began to dance.
[ترجمه ترگمان]در مدت کوتاهی همه بچه ها با صدای بلند شروع به رقصیدن کردند
[ترجمه گوگل]در حالی که همه بچه ها لوله کشی و شروع به رقص کردند

3. In the silence that followed, a lone voice piped up from the back of the room.
[ترجمه ترگمان]در این سکوت، صدایی تنها از پشت اتاق به گوش رسید
[ترجمه گوگل]در سکوت که دنبال شد، یک صدای تنها از پشت اتاق پیاده شد

4. The smallest child piped up with the answer.
[ترجمه ترگمان]بچه کوچک با صدای بلند پاسخ داد:
[ترجمه گوگل]کوچکترین کودک با پاسخ پاسخ می دهد

5. The water iced the water pipes up.
[ترجمه ترگمان]آب به لوله آب یخ زده بود
[ترجمه گوگل]آب لوله های آب را خالی می کند

6. She is piping up her dress.
[ترجمه ترگمان]لباسش را piping
[ترجمه گوگل]او لباس خود را به صورت لوله کشی می کند

7. The person next to me piped up with a silly comment.
[ترجمه ترگمان]شخصی که کنار من ایستاده بود با شنیدن این حرف زیر لب گفت:
[ترجمه گوگل]فردی که در کنار من بود با یک نظر احمقانه نوشته بود

8. A schoolboy at the back of the room piped up with a remark that made the audience laugh.
[ترجمه ترگمان]یک دانش آموز دبستانی در انتهای اتاق صدای خنده حضار را شنید
[ترجمه گوگل]یک دانش آموز در پشت اتاق با یک سخنرانی که موجب خنده مخاطب شد

9. The wind had piped up to half a gale overnight.
[ترجمه ترگمان]در تمام طول شب صدای باد به گوش می رسید
[ترجمه گوگل]باد یک شب به نیمه سر رسید

10. The waste water was piped up from the sub - stations to the central station for cleaning.
[ترجمه ترگمان]آب زباله از زیر ایستگاه های فرعی به ایستگاه مرکزی برای تمیز کردن، لوله کشی شد
[ترجمه گوگل]فاضلاب از ایستگاه های زیر به ایستگاه مرکزی برای تمیز کردن لوله می شود

11. 'I know the answer,' piped up a voice at the back of the room.
[ترجمه ترگمان]صدایی در پشت اتاق زمزمه کرد: من جواب رو می دونم
[ترجمه گوگل]'پاسخ من را می دانم،' صدایی در پشت اتاق گذاشت

12. We need to connect all the pipes up to the water tank.
[ترجمه ترگمان]ما باید همه لوله ها رو به مخزن آب وصل کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید تمام لوله ها را تا مخزن آب وصل کنیم

13. The children piped up for this.
[ترجمه ترگمان]بچه ها برای شنیدن این حرف به صدا در آمدند
[ترجمه گوگل]بچه ها این کار را انجام می دهند

14. Suddenly the band piped up a military tune.
[ترجمه ترگمان]ناگهان ارکستر آهنگ نظامی را زیر لب زمزمه کرد
[ترجمه گوگل]ناگهان گروه به یک لحن نظامی تبدیل شد

پیشنهاد کاربران

داد زدن


کلمات دیگر: