رنجیده، پکر
miffed
رنجیده، پکر
انگلیسی به فارسی
رنجیده، پکر
مبهم، قهر کردن، رنجیدن، پژمرده شدن
انگلیسی به انگلیسی
• if you are miffed, you are slightly annoyed and hurt because of something which someone has said or done to you; an informal word.
جملات نمونه
1. She's a bit miffed that we're not taking her with us.
[ترجمه ترگمان]کمی دلخور شد که ما او را با خودمان نمی بریم
[ترجمه گوگل]او کمی عصبانی شده است که ما او را با ما نمی گیریم
[ترجمه گوگل]او کمی عصبانی شده است که ما او را با ما نمی گیریم
2. I felt a bit miffed that no one had told me about the trip.
[ترجمه ترگمان]کمی دلخور شدم که کسی درباره سفر به من چیزی نگفته بود
[ترجمه گوگل]احساس کردم کمی احساس می کردم که هیچ کس در مورد سفر به من گفت
[ترجمه گوگل]احساس کردم کمی احساس می کردم که هیچ کس در مورد سفر به من گفت
3. She was miffed that he'd forgotten her name.
[ترجمه ترگمان]از اینکه نامش را فراموش کرده بود رنجیده شد
[ترجمه گوگل]او مبهوت شده بود که اسمش را فراموش کرده بود
[ترجمه گوگل]او مبهوت شده بود که اسمش را فراموش کرده بود
4. I was a bit miffed about that.
[ترجمه ترگمان]یه ذره از این موضوع شاکی بودم
[ترجمه گوگل]من کمی در مورد آن فکر کردم
[ترجمه گوگل]من کمی در مورد آن فکر کردم
5. He is miffed at so much noise outside.
[ترجمه ترگمان]اون بیرون خیلی سر و صدا داره
[ترجمه گوگل]او در صدای زیاد در خارج از هم غرق می شود
[ترجمه گوگل]او در صدای زیاد در خارج از هم غرق می شود
6. Tess was a little miffed that Sean didn't bother to call her.
[ترجمه ترگمان]تس دلخور شد که شان به خودش زحمت نمی دهد که او را صدا بزند
[ترجمه گوگل]تس کمی مبهوت بود که شان به او زنگ زد
[ترجمه گوگل]تس کمی مبهوت بود که شان به او زنگ زد
7. Did I need protection, or was the professor miffed for his own reasons?
[ترجمه ترگمان]آیا من به حمایت احتیاج داشتم یا استاد بخاطر دلایل خودش شاکی بود؟
[ترجمه گوگل]آیا من به حمایت نیاز داشتم، یا به دلیل دلایل خود، استاد شناخته شد؟
[ترجمه گوگل]آیا من به حمایت نیاز داشتم، یا به دلیل دلایل خود، استاد شناخته شد؟
8. I was a bit miffed when they did not invite me to the party.
[ترجمه ترگمان]وقتی مرا به مهمانی دعوت نکردند کمی دلخور شدم
[ترجمه گوگل]وقتی که من را به حزب دعوت نکردم کمی عصبانی شدم
[ترجمه گوگل]وقتی که من را به حزب دعوت نکردم کمی عصبانی شدم
9. Philip was pretty miffed at being cut out of his father's will.
[ترجمه ترگمان]فیلیپ از اینکه از وصیت نامه پدرش جدا شده بود رنجیده بود
[ترجمه گوگل]فیلیپ خیلی خوبه که از خواسته پدرش بریده شده
[ترجمه گوگل]فیلیپ خیلی خوبه که از خواسته پدرش بریده شده
10. That will lead to some miffed national governments.
[ترجمه ترگمان]این امر منجر به برخی از دولت های ملی پاکستان خواهد شد
[ترجمه گوگل]این باعث خواهد شد تا برخی از دولت های ملی در معرض خطر قرار گیرند
[ترجمه گوگل]این باعث خواهد شد تا برخی از دولت های ملی در معرض خطر قرار گیرند
11. She was miffed at his indifference.
[ترجمه ترگمان]از لاقیدی او رنجیده بود
[ترجمه گوگل]او در بی تفاوتی خود غرق شد
[ترجمه گوگل]او در بی تفاوتی خود غرق شد
12. She was ( a bit ) miffed that he'd forgotten her name.
[ترجمه ترگمان]خیلی دلخور بود که اسمش را فراموش کرده بود
[ترجمه گوگل]او کمی شکسته بود که نام او را فراموش کرده بود
[ترجمه گوگل]او کمی شکسته بود که نام او را فراموش کرده بود
13. I was miffed when they laughed at my new wig.
[ترجمه ترگمان]وقتی به کلاه گیس جدیدم خندیدند، دلخور شدم
[ترجمه گوگل]زمانی که آنها در کلاه گیس جدیدم خندیدند، من عصبانی شدم
[ترجمه گوگل]زمانی که آنها در کلاه گیس جدیدم خندیدند، من عصبانی شدم
14. His behavior really miffed me.
[ترجمه ترگمان]رفتارش از من دلخور بود
[ترجمه گوگل]رفتار او واقعا من را میترساند
[ترجمه گوگل]رفتار او واقعا من را میترساند
کلمات دیگر: