1. Due to official parsimony only the one machine was built.
[ترجمه ترگمان]به خاطر صرفه جویی رسمی تنها یک ماشین ساخته شد
[ترجمه گوگل]با توجه به پارسایتی رسمی، تنها یک دستگاه ساخته شد
2. The gap between government parsimony and the needs of sport is filled by commercial sponsorship.
[ترجمه ترگمان]فاصله بین خست دولت و نیاز ورزش با حمایت تجاری پر می شود
[ترجمه گوگل]شکاف میان پارسیان دولت و نیازهای ورزشی توسط حمایت تجاری تلقی می شود
3. Using distance, parsimony and maximum-likelihood methods the overall picture of eukaryote small-subunit rRNA phylogeny remains unchanged.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از فاصله، صرفه جویی و روش حداکثر احتمال، تصویر کلی از یک زیرواحد بتای کوچک به طور کلی بدون تغییر باقی مانده است
[ترجمه گوگل]با استفاده از روشهای اندازه گیری فاصله، پارسییمنی و حداکثر احتمال، تصویر کلی از جنبش کوچک رگ های خونی rRNA یوکاریوت ثابت باقی می ماند
4. But also, the principle of parsimony should be used to keep the research down to essentials.
[ترجمه ترگمان]اما در عین حال، اصل صرفه جویی باید برای حفظ این تحقیق به موارد ضروری مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]اما همچنین اصل پارسایی باید مورد استفاده قرار گیرد تا پژوهش را به ضرورت حفظ کند
5. Isn't Mr Peter Lilley's enthusiastic parsimony rather more in tune with the tenor of the times?
[ترجمه ترگمان]آیا آقای پیتر lilley پر شور و شوق است نه بیشتر با صدای تنور زمانه؟
[ترجمه گوگل]آیا آقای پتری لیلی، متشکل از مشتاقانه است و نه بیشتر با تنور زمان؟
6. Capitals are increased by parsimony, and diminished by prodigality and misconduct.
[ترجمه ترگمان]پایتخت ها براثر خست و سو رفتار، از بین می رود
[ترجمه گوگل]پایتخت ها توسط پارسیوم افزایش می یابند، و از نظر فطری و سوء رفتار کاهش می یابد
7. Principle of Parsimony: Write large components only when it is clear by demonstration that nothing else will do.
[ترجمه ترگمان]اصل of: مولفه های بزرگ را تنها زمانی بنویسید که روشن باشد که هیچ چیز دیگری انجام نخواهد شد
[ترجمه گوگل]اصل Parsimony نوشتن قطعات بزرگ تنها زمانی که با تظاهرات که هیچ چیز دیگری انجام خواهد داد روشن است
8. BPA ( brooks parsimony analysis ) is one of the most popular methods in the study of historical biogeography.
[ترجمه ترگمان]BPA (تحلیل های ابری brooks)یکی از رایج ترین روش ها در مطالعه biogeography های تاریخی است
[ترجمه گوگل]BPA (تجزیه تحلیل پارامترها) یکی از محبوب ترین روش های مطالعه بیوگرافی تاریخی است
9. For the parsimony this paper presents model a polynomial time greedy algorithm and a compound algorithm that combines the greedy policy with the branch-and-bound strategy in a uniform framework.
[ترجمه ترگمان]این مقاله برای صرفه جویی در این مقاله یک الگوریتم greedy زمان چند جمله ای و الگوریتم ترکیبی ارائه می کند که سیاست حریصانه را با استراتژی شاخه و رشته ای در یک چارچوب یکپارچه ترکیب می کند
[ترجمه گوگل]برای پارسیومی این مقاله مدل یک الگوریتم هذیانی زمان چندجملهای و یک الگوریتم ترکیبی را ارائه می دهد که سیاست حریصانه را با استراتژی شاخه و محدود در چارچوب یکسان ترکیب می کند
10. Occasional visitors could be forgiven for thinking parsimony is a typically German trait.
[ترجمه ترگمان]بازدید کنندگان اتفاقی ممکن است به خاطر صرفه جویی در تفکر و یک ویژگی آلمانی قابل بخشش باشند
[ترجمه گوگل]بازدید کنندگان گاه به گاه می توانند برای فکر کردن به معشوق، یک صفوف آلمانی معمولی باشند
11. However much Asians trumpet the value of parsimony, their governments any in opening the fiscal sluices.
[ترجمه ترگمان]با این حال بسیاری از اتباع آسیایی ارزش صرفه جویی، دولت هایشان را برای باز کردن این سد مالی به صدا در می آورند
[ترجمه گوگل]با این حال، بسیاری از آسیایان ارزش ارزش قائل هستند، دولت هایشان هرکدام در باز کردن شکاف های مالی هستند
12. A classic example comes from comedian Jack Benny, famous for his parsimony.
[ترجمه ترگمان]یک مثال کلاسیک از کمدین جک بنی، معروف به خست او
[ترجمه گوگل]یک نمونه کلاسیک از کمدین جک بنینی، معروف به پارسیسم او است
13. So when they held dinner-parties Scarlet skimped on the smoked salmon, and Brian rebuked her for her graceless parsimony.
[ترجمه ترگمان]بنابراین وقتی مهمانی شام اسکارلت را در جشن ماهی دودی گرفتند و برایان او را به خاطر her her سرزنش کرد
[ترجمه گوگل]بنابراین وقتی شام خوردند، اسکارلت بر روی ماهی قزل آلود دودی پوشیده بود، و بریان او را برای پارسیسم نادان خود سرزنش کرد
14. It is still using the traditional straight design, overall design parsimony appears to be agile.
[ترجمه ترگمان]هنوز هم از طراحی مستقیم سنتی استفاده می کند، صرفه جویی کلی طراحی به نظر می رسد چابک باشد
[ترجمه گوگل]هنوز هم با استفاده از طراحی مستقیم سنتی، طراحی کلی طراحی طراحی ظریف است