(امریکا - عامیانه) آدم پست و متقلب (bad actor و bad apple و bad lot هم می گویند)، نیت بد، قصد بد، نابکاری، عدم صمیمیت، دو رنگی، دوز و کلک، بدعهدی، تقلب
bad faith
(امریکا - عامیانه) آدم پست و متقلب (bad actor و bad apple و bad lot هم می گویند)، نیت بد، قصد بد، نابکاری، عدم صمیمیت، دو رنگی، دوز و کلک، بدعهدی، تقلب
انگلیسی به انگلیسی
• bad intention, malicious intent
دیکشنری تخصصی
[حقوق] سوء نیت، تزویر، خیانت
جملات نمونه
1. They acted in bad faith by selling her a car that they knew to be faulty.
[ترجمه محمد جواد حسینی موسوی] اونا با دوز و کلک و حقه بازی ماشینیو به اون فروختن که از قبل میدونستن معیوبه
[ترجمه ترگمان]آن ها با فروختن یک ماشین به او بد عمل کردند که می دانستند اشتباه می کنند[ترجمه گوگل]آنها با بدست آوردن یک ماشین که می دانستند معیوب هستند، با خیال راحت رفتار کردند
2. The workers thought that the boss acted in bad faith.
[ترجمه ترگمان]کارگران فکر می کردند که رئیس با حسن نیت رفتار کرده است
[ترجمه گوگل]کارگران فکر کردند که رئیس با دشمنی رفتار کرده است
[ترجمه گوگل]کارگران فکر کردند که رئیس با دشمنی رفتار کرده است
3. The judge did not find any bad faith on the part of the defendants.
[ترجمه ترگمان]قاضی هیچ گونه ایمان بدی نسبت به این متهمان پیدا نکرد
[ترجمه گوگل]قاضی از طرف متهمان هیچ بدبختی پیدا نکرده است
[ترجمه گوگل]قاضی از طرف متهمان هیچ بدبختی پیدا نکرده است
4. And some councils are acting in bad faith.
[ترجمه ترگمان]و برخی از شوراها در ایمان بد عمل می کنند
[ترجمه گوگل]و بعضی از شوراها در بدبختی عمل می کنند
[ترجمه گوگل]و بعضی از شوراها در بدبختی عمل می کنند
5. It is indeed difficult to conceive of bad faith which would not automatically render applicable one of the two traditional control mechanisms.
[ترجمه ترگمان]درک این ایمان بد که به طور خودکار یکی از دو مکانیسم کنترل سنتی را قابل اجرا می سازد دشوار است
[ترجمه گوگل]در حقیقت دشوار بودن تصور بدی است که به طور خودکار یکی از دو مکانیزم کنترل سنتی را اجرا نمی کند
[ترجمه گوگل]در حقیقت دشوار بودن تصور بدی است که به طور خودکار یکی از دو مکانیزم کنترل سنتی را اجرا نمی کند
6. Guinness was accused of bad faith, in particular for failing to adhere to promises made in the official offer documents.
[ترجمه ترگمان]کتاب رکوردهای جهانی گینس به ویژه برای عدم پایبندی به وعده هایی که در اسناد رسمی ارائه شده است متهم شده است
[ترجمه گوگل]گینس متهم به عدم ایمان، به ویژه برای عدم اجرای وعده هایی که در اسناد رسمی ارائه شده است، پیروی می کند
[ترجمه گوگل]گینس متهم به عدم ایمان، به ویژه برای عدم اجرای وعده هایی که در اسناد رسمی ارائه شده است، پیروی می کند
7. But there was more to Jeanson than his bad faith, excesses, cruel humour and disconcerting habit of changing his mind.
[ترجمه ترگمان]اما بیش از آن از ایمان بد و excesses و humour تلخ و disconcerting بود که تغییر عقیده داده بود
[ترجمه گوگل]اما بیشتر جانسون از جنجالی بودنش، اضطراب، طنز بی رحمانه و عادت غم انگیز تغییر ذهنش بیشتر بود
[ترجمه گوگل]اما بیشتر جانسون از جنجالی بودنش، اضطراب، طنز بی رحمانه و عادت غم انگیز تغییر ذهنش بیشتر بود
8. I think a leap of bad faith was made.
[ترجمه ترگمان] فکر کنم یه جهش از ایمان بد ساخته شد
[ترجمه گوگل]فکر می کنم یک جهش بدی ساخته شده است
[ترجمه گوگل]فکر می کنم یک جهش بدی ساخته شده است
9. We have acted in bad faith.
[ترجمه ترگمان]ما در ایمان بد عمل کردیم
[ترجمه گوگل]ما در ایمان بد عمل کرده ایم
[ترجمه گوگل]ما در ایمان بد عمل کرده ایم
10. It may have given its decision in bad faith.
[ترجمه ترگمان]ممکن است این تصمیم را با حسن نیت به شما داده باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است تصمیم خود را با اعتقاد بدست آورده باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است تصمیم خود را با اعتقاد بدست آورده باشد
11. We will meet aggression and bad faith with resolve and strength.
[ترجمه ترگمان]ما با خشونت و ایمان بد با عزم و استقامت عمل خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما با تجاوز و بدبختی با عزم و استقامت مواجه خواهیم شد
[ترجمه گوگل]ما با تجاوز و بدبختی با عزم و استقامت مواجه خواهیم شد
12. There always bad faith between the couple and no one was surprised when they split up.
[ترجمه ترگمان]همیشه بین این زوج ایمان بدی وجود داشت و وقتی از هم جدا شدند هیچ کس تعجب نکرد
[ترجمه گوگل]همواره بین این زن و شوهر وجود دارد و هیچ کس تعجب نمی کند زمانی که آنها تقسیم می شوند
[ترجمه گوگل]همواره بین این زن و شوهر وجود دارد و هیچ کس تعجب نمی کند زمانی که آنها تقسیم می شوند
13. Soon feel like a very nasty person in bad faith of their own people.
[ترجمه ترگمان]خیلی زود احساس بدی نسبت به مردم خودشان دارند
[ترجمه گوگل]به زودی یک شخص بسیار تند و زننده با اعتقاد به مردم خود احساس می کند
[ترجمه گوگل]به زودی یک شخص بسیار تند و زننده با اعتقاد به مردم خود احساس می کند
14. For these acts of bad faith on the inquiry should be given severe punishment.
[ترجمه ترگمان]برای این اعمال ایمان بد در مورد پرس و جو، باید مجازات شدید داده شود
[ترجمه گوگل]برای این اعمال بدکار در مورد پرس و جو باید مجازات شدید
[ترجمه گوگل]برای این اعمال بدکار در مورد پرس و جو باید مجازات شدید
15. She made the decision in bad faith.
[ترجمه ترگمان]او این تصمیم را با حسن نیت ادا کرد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت با اعتماد به نفس بدرخشد
[ترجمه گوگل]او تصمیم گرفت با اعتماد به نفس بدرخشد
پیشنهاد کاربران
سوء نیت
فردی که دچار بیماری روحی است. و احتیاج به کمک روانپزشک دارد.
سو نیت بیمار گونه ( ذهن ییمار )
ریاکارانه
کلمات دیگر: