کلمه جو
صفحه اصلی

caption


معنی : عنوان
معانی دیگر : (قدیمی) دستگیری، توقیف، ضبط، (حقوق) بخشی از سند (مثلا کیفر خواست) که نشان می دهد کی و کجا و توسط چه کسی اجرا شده است، (حقوق - در استشهادیه یا دادخواهی) سر صفحه (که شامل نام طرفین دعوی و دادگاه مربوطه و شماره ی پرونده و غیره است)، (روزنامه و غیره) عنوان مقاله، سر صفحه، (در مورد فیلم) زیر نویس، (تصویر و کاریکاتور و کارتون و غیره) توضیح زیر عکس، زیر نویس، شرح، سرلوحه، عنوان دادن

انگلیسی به فارسی

عنوان، سرلوحه، عنوان دادن


عنوان


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a heading, title, or legend for printed matter such as a magazine article, newspaper photo, or graph.

- Most photographs in magazines have captions underneath them.
[ترجمه H.k] بیشتر عکس ها در مجلات زیرنویس و توضیح دارند
[ترجمه ترگمان] بیشتر عکس ها در مجلات captions زیر آن ها هستند
[ترجمه گوگل] اکثر عکس ها در مجلات دارای زیرنویس های زیر هستند

(2) تعریف: a legend for pictorial matter shown in films or videos; subtitle.

(3) تعریف: in law, the part of a legal document where the time, date, location, and authority of its execution are indicated.
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: captions, captioning, captioned
• : تعریف: to provide a caption for.

- This program is captioned for the deaf.
[ترجمه اعظم نیت مقدم] این برنامه برای ناشنوایان زیرنویس شده است.
[ترجمه ترگمان] این برنامه، captioned برای ناشنوایان است
[ترجمه گوگل] این برنامه برای افراد ناشنوا به ثبت رسیده است

• explanatory heading, descriptive title
write a caption, provide with a caption
the caption of a picture or cartoon is the words printed underneath.

دیکشنری تخصصی

[سینما] نوشته فیلم - کارت تیتراژ - کپشن - لوحه - نگاره - نوشتار - نوشته - توضیح / شرح
[حقوق] سرلوحه، عنوان (لایحه یا سند حاوی اسامی اطراف دعوا، شماره پرونده و غیره)

مترادف و متضاد

عنوان (اسم)
way, address, cause, reason, motive, head, excuse, manner, title, superscription, heading, caption, headline, pretext, method, capitulary, fashion, salvo, lemma

heading; short description


Synonyms: explanation, head, inscription, legend, rubric, subtitle, title, underline


جملات نمونه

1. A clear photo with a newsy caption or short article is often welcome.
[ترجمه آحمد] مااغلب از عکسهای شفاف و واضح یایک مقاله کوتاه پر محتوااستقبال می کنیم
[ترجمه Mnsr] معمولا از یک عکس شفاف با یک زیرنویس خبری یا بک مقاله کوتاه استقبال میشود.
[ترجمه ترگمان]یک عکس روشن با عنوان caption یا مقاله کوتاه اغلب مورد استقبال قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]عکس های واضح با عنوان یا مقالهای با عنوان اخبار اغلب خوش آمد میگوییم

2. Once she had read a caption under the picture of a royal bride-to-be.
[ترجمه ترگمان]یک بار هم یک عنوان را زیر تصویر یک عروس سلطنتی خوانده بود - به آن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]هنگامی که او عنوان تصویر زیر یک عروس به نام سلطنتی را خوانده بود

3. The caption alongside notes that George Davies, aged 1 is in the front row on the far right.
[ترجمه ترگمان]در کنار یادداشت نوشته شده بود که جورج دیویس در سن ۱ سالگی در ردیف جلو در سمت راست قرار دارد
[ترجمه گوگل]عنوان در کنار یادداشت های جورج دیویس، ساله 1 در سمت راست در سمت راست است

4. I noticed a caption in my local newspaper the other day, identifying a group of high school cheerleaders.
[ترجمه ترگمان]یک روز دیگر در روزنامه محلی من به عنوان یک گروه از cheerleaders دبیرستانی متوجه شدم
[ترجمه گوگل]در روز دیگر من یک روزنامه در روزنامه محلی خود را دیدم که یک گروه از طرفداران مدرسه دبیرستان را شناسایی کرده بود

5. Do you really need a caption for these two photos?
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا به عنوانی برای این دو عکس نیاز دارید؟
[ترجمه گوگل]آیا واقعا به این دو عکس نیاز دارید؟

6. While often the caption is the target node name, sometimes an attractive caption does not fit the semantic net paradigm.
[ترجمه ترگمان]در حالی که اغلب عنوان هدف گره هدف است، گاهی اوقات یک عنوان جذاب با الگوی شبکه معنایی همخوانی ندارد
[ترجمه گوگل]در حالی که اغلب عنوان، نام گره هدف است، گاهی اوقات یک متن جذاب با پارادایم خالص معنایی متناسب نیست

7. The Caption Competition, which usually gives me a source of amusement, in the Feb edition was in bad taste.
[ترجمه ترگمان]رقابت عنوان عنوان که معمولا به من یک منبع سرگرمی می دهد، در فوریه فوریه مزه بدی داشت
[ترجمه گوگل]مسابقه امضا، که معمولا به من یک منبع سرگرمی می دهد، در نسخه فوریه، طعم بدی داشت

8. His name is incorrectly spelt in the caption as N V Matovski, but the face is unmistakable.
[ترجمه ترگمان]نام او به اشتباه در این عنوان به عنوان N - Matovski نوشته شده است، اما صورت اشتباه است
[ترجمه گوگل]نام او به صورت نادرست در عنوان به عنوان N V Matovski املایده شده است، اما صورت بدون ابهام است

9. If the caption does become detached the finder can see at a glance what it is.
[ترجمه ترگمان]اگر عنوان بخش از بین برود، یابنده می تواند نگاهی به آن بیندازد که چه چیزی است
[ترجمه گوگل]اگر علامت جدا شود، یابنده می تواند در یک نگاه از آنچه که هست را ببیند

10. Here's a better attempt at a caption for the same picture.
[ترجمه ترگمان]این بهترین تلاش برای یک عکس برای یک تصویر است
[ترجمه گوگل]در اینجا یک تلاش بهتر برای یک تصویر برای یک تصویر است

11. Then she redrew her picture and wrote the caption shown in Figure
[ترجمه ترگمان]سپس تصویر او را خواند و عنوان زیر را نوشت که در شکل نشان داده شده
[ترجمه گوگل]سپس او تصویر خود را تغییر داد و عنوان را که در شکل نشان داده شده نوشت

12. He uses crabs for bait, the caption informs.
[ترجمه ترگمان]زیر لب می گوید: از خرچنگ برای طعمه استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او برای اطلاع از طعمه از خرچنگها استفاده می کند

13. Photo and caption by James Killion a photo of a massive fire beyond the trees, under a clear starlit night.
[ترجمه ترگمان]عکس و نوشته جیمز killion عکسی از آتشی عظیم در آن سوی درختان، زیر یک شب روشن از نور ستارگان
[ترجمه گوگل]عکس و عنوان توسط James Killion یک عکس از آتش سوزی گسترده در خارج از درختان، تحت شب روشن روشن است

14. Caption: Hiking hidden Wales : Get off the beaten trackthe spectacular Rhinog mountains.
[ترجمه ترگمان]عنوان: گردش در ولز مخفی: از the و کوهه ای Rhinog تماشایی فرار کنید
[ترجمه گوگل]پیاده روی پیاده روی Wales پنهان کردن کوه های راینوخ جذاب کشیده شده است

15. I didn't understand the drawing until I read the caption.
[ترجمه ترگمان]من نقاشی را تا زمانی که متن را نخوانده بودم نفهمیدم
[ترجمه گوگل]من نقاشی را درک نکردم تا اینکه عنوان را بخوانم

پیشنهاد کاربران

نمانگاره

پانویس ، عنوان ، شرح

زیرنویس عکس

یه جورایی، یعنی توضیحات ، نوشته ، عنوان ، . . . . . .

برنگاشت

شرح

caption ( سینما و تلویزیون )
واژه مصوب: بَرنگاشت
تعریف: حروف و کلمات و نقوشی که بر روی تصویر تلویزیون یا پردۀ نمایش ظاهر می‏شود


کلمات دیگر: