کلمه جو
صفحه اصلی

tensor


معنی : عضله ممدده، تانسور
معانی دیگر : (کالبدشناسی) ماهیچه ی کشنده، عضله ی ممدده

انگلیسی به فارسی

(کالبدشناسی) عضله ممدده، تانسو ر


تانسور، عضله ممدده


انگلیسی به انگلیسی

• tightened muscle, flexed muscle (anatomy)

اسم ( noun )
مشتقات: tensorial (adj.)
• : تعریف: a muscle that stretches or tenses a body part.

دیکشنری تخصصی

[عمران و معماری] تانسور
[زمین شناسی] کشنده
[ریاضیات] تانسور، کشان، تانسوری
[آمار] تانسور

مترادف و متضاد

عضله ممدده (اسم)
protractor, tensor

تانسور (اسم)
tensor

جملات نمونه

1. The Ricci tensor has a non-zero divergence which can be removed by a simple subtraction.
[ترجمه ترگمان]The Ricci دارای یک واگرایی غیر صفر است که می تواند با یک کاهش ساده حذف شود
[ترجمه گوگل]تانسور Ricci دارای اختلاف غیر صفر است که می تواند با تفریق ساده حذف شود

2. The dominant term in the stress-energy tensor is therefore the energy density Too.
[ترجمه ترگمان]بنابراین عبارت غالب در تانسور توانی فشار بیش از حد است
[ترجمه گوگل]بنابراین غلظت گرانش در انرژی تنسرس انرژی چگالی انرژی بیش از حد است

3. This, the Riemann curvature tensor, quantifies space-time curvature.
[ترجمه ترگمان]از این رو، تانسور انحنای ریمان، انحنای فضا - زمان را مورد بررسی قرار می دهد
[ترجمه گوگل]این تانسور انحنای ریمان، منحنی فضای زمان را اندازه گیری می کند

4. The resulting tensor equation is automatically valid under all general transformations.
[ترجمه ترگمان]معادله تانسور نتیجه به طور خودکار تحت همه تحولات عمومی معتبر است
[ترجمه گوگل]معادله تانسور به طور خودکار تحت تمام تغییرات کلی معتبر است

5. Under a general transformation which demonstrates that this tensor is the same in all frames.
[ترجمه ترگمان]تحت یک دگرگونی عمومی که نشان می دهد این تانسور در تمامی فریم یک سان است
[ترجمه گوگل]تحت یک تغییر کلی که نشان می دهد که این تانسور در تمام فریم ها یکسان است

6. Firstly, physical laws must be expressible as tensor equations so that they remain valid under transformations to any accelerated frame.
[ترجمه ترگمان]اول اینکه، قوانین فیزیکی باید به عنوان معادلات تانسور تعیین شوند به طوری که آن ها تحت تبدیل به هر فریم شتاب یافته معتبر باقی بمانند
[ترجمه گوگل]اولا، قوانین فیزیکی باید به عنوان معادلات تانسور قابل بیان باشند، به طوری که تحت تغییرات به هر فریم شتابدهنده پایدار باشند

7. There are a number of other tensor properties which are needed in Chapters 6 and
[ترجمه ترگمان]تعدادی از خواص تانسور دیگر نیز در فصل های ۶ و ۱۵ مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]تعدادی از ویژگی های دیگر تانسور وجود دارد که در فصل 6 و مورد نیاز است

8. B is termed the left Cauchy-Green deformation tensor, both terms having obvious origins in the definitions given above.
[ترجمه ترگمان]B به عنوان چپ چپ به عنوان تانسور تغییر شکل سبز گفته می شود، هر دو از لحاظ منشا واضحی در تعاریف ارایه شده در بالا دارند
[ترجمه گوگل]B نامیده می شود تانسور تغییر شکل کوشی-سبز چپ، هر دو اصطلاحات دارای ریشه های آشکار در تعاریف داده شده در بالا

9. Some differential geometry and tensor analysis is needed in order to appreciate the full flavour of the theory.
[ترجمه ترگمان]برخی از هندسه دیفرانسیل و تحلیل تانسور به منظور قدردانی از طعم کامل این تئوری مورد نیاز است
[ترجمه گوگل]برای تضمین عطر و طعم کامل این نظریه، برخی از تحلیل های هندسی دیجیتال و تانسور مورد نیاز است

10. The curvature tensor can be identified by using an approach that was introduced in Chapter
[ترجمه ترگمان]تانسور گرادیان می تواند با استفاده از روشی که در فصل معرفی شد، شناسایی شود
[ترجمه گوگل]تانسور انحنا می تواند با استفاده از رویکردی که در فصل معرفی شده است شناسایی شود

11. The metric tensor requires one transformation for each of its indices.
[ترجمه ترگمان]تانسور متریک به یک تغییر برای هر یک از شاخص ها نیاز دارد
[ترجمه گوگل]تانسور متریک نیاز به یک تحول برای هر یک از شاخص های آن است

12. Einstein also recognized that the stress-energy tensor provided the appropriate tensor description for the distribution and flow of energy in space-time.
[ترجمه ترگمان]انیشتین همچنین به این مساله پی برد که تانسور تنش - انرژی، توصیف تانسور مناسب برای توزیع و جریان انرژی را در زمان فضا فراهم می کند
[ترجمه گوگل]اینشتین همچنین دریافت که تنزور تنش-انرژی، توصیف تانسور مناسب برای توزیع و جریان انرژی در فضا-زمان را ارائه می دهد

13. The equivalent permeability tensor of rock mass, which has single set of fractures, is deduced.
[ترجمه ترگمان]ضریب نفوذپذیری معادل با جرم سنگ، که یک مجموعه از شکستگی دارد، استنتاج می شود
[ترجمه گوگل]تانسور نفوذپذیری معادل توده سنگ که دارای مجموعه ای از شکستگی ها است، محاسبه می شود

14. Non - tensor multivariate wavelets was wildly used in pattern recognition and texture analysis and edge detection.
[ترجمه ترگمان]داده های چند متغیره Non در تشخیص الگو و تشخیص بافت و تشخیص لبه به شدت مورد استفاده قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]موجک چند متغیر غیر تانسور در تشخیص الگو و تجزیه و تحلیل بافت و تشخیص لبه استفاده شد

پیشنهاد کاربران

بردار

tensor ( زیست‏شناسی )
واژه مصوب: کِشنده 2
تعریف: ماهیچه‏ای که ناحیه‏ای را تحت فشار قرار می‏دهد و موجب انقباض آن می‏شود


کلمات دیگر: