کلمه جو
صفحه اصلی

embargo


معنی : مانع، محظور، تحریم، ممنوعیت
معانی دیگر : (جلوگیری از آمد و رفت کشتی و هواپیما و غیره ی یک کشور خارجی در کشور دیگر (منع تجارت، تحریم اقتصادی، سودابندی (با محاصره ی اقتصادی: blockade فرق دارد)، سودابند کردن، منع بازرگانی کردن، تحریم اقتصادی کردن، محدودیت بازرگانی یا ترابری (که در مورد کالای به خصوصی اعمال شود)، کران بندی بازرگانی

انگلیسی به فارسی

ممنوعیت، تحریم، مانع، قدغن


تحریم، ممنوعیت، مانع، محظور


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: embargoes
(1) تعریف: a government injunction or other legal restriction on trade or the shipment of goods.
مشابه: ban, prohibition, proscription, restraint, restriction

- The government imposed a temporary embargo on all imported beef.
[ترجمه ترگمان] دولت تحریم موقت همه گوشت گاو وارداتی را اعمال کرد
[ترجمه گوگل] دولت تحریم موقت را برای تمام گوشت گاو وارداتی تحمیل کرد

(2) تعریف: a government order prohibiting merchant vessels from moving in or out of its ports.
مشابه: ban, prohibition, proscription

(3) تعریف: a restraint or prohibition.
مترادف: ban, prohibition, proscription, restraint, restriction
مشابه: exclusion, hindrance, impediment
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: embargos, embargoing, embargoed
• : تعریف: to place an embargo on.
مشابه: ban, prohibit, proscribe, restrain, restrict

• ban, restriction on commerce
impose an embargo, officially restrict commerce
an embargo is an order made by a government to stop trade with another country.

دیکشنری تخصصی

[حسابداری] توقیف کشتی در بندر
[حقوق] تحریم اقتصادی، ممنوعیت، تصاحب اموال افراد توسط دولت برای مقاصد عمومی

مترادف و متضاد

مانع (اسم)
stay, bar, hitch, let, shackle, fetter, dyke, dike, balk, hindrance, obstacle, barrier, impediment, hurdle, embargo, barricade, bamboo curtain, hedge, handicap, curtain, blockage, setback, drawback, snag, massif, crimp, lock, encumbrance, hindering, holdback, stumbling block

محظور (اسم)
hitch, difficulty, balk, obstacle, impediment, embargo

تحریم (اسم)
interdict, prohibition, embargo, boycott, lockout

ممنوعیت (اسم)
prohibition, embargo, interdiction, forbiddance

prohibition, restriction


Synonyms: ban, bar, barrier, blockage, check, hindrance, impediment, interdict, interdiction, proscription, restraint, stoppage


جملات نمونه

1. the embargo was beginning to tell
تحریم اقتصادی داشت اثر می گذاشت.

2. they embargo all meat shipments until the source of contamination is found
تا یافتن منبع آلودگی اصلا اجازه ی تخلیه ی محموله های گوشت را نمی دهند.

3. the american embargo against cuba has been in effect for many years
امریکا سال هاست کوبا را تحریم اقتصادی کرده است.

4. Many allies are pushing to lift the embargo.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از متفقین اصرار دارند که تحریم را لغو کنند
[ترجمه گوگل]بسیاری از متحدان تلاش می کنند تا تحریم را لغو کنند

5. They have put an embargo on imports of clothing.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممنوعیت واردات پوشاک را مطرح کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها تحریم واردات لباس کرده اند

6. The embargo impacted on export revenues.
[ترجمه ترگمان]تحریم بر درآمده ای صادراتی تاثیر گذاشت
[ترجمه گوگل]تحریم بر درآمد صادرات تاثیر گذاشت

7. The United Nations imposed an arms embargo against the country.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل تحریم تسلیحاتی خود را بر علیه کشور اعمال کرد
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد تحریم تسلیحات علیه کشور را تحمیل کرد

8. During the war, they laid an embargo on commerce with enemy countries.
[ترجمه ترگمان]در زمان جنگ، آن ها تحریم تجارت با کشورهای دشمن را وضع کردند
[ترجمه گوگل]در طول جنگ، آنها با تجارت دشمن وارد کشور شدند

9. They decided to lift the embargo.
[ترجمه ترگمان]اونا تصمیم گرفتن ممنوعیت رو از بین ببرن
[ترجمه گوگل]آنها تصمیم گرفتند تحریم را لغو کنند

10. The trade embargo has been in force for a year.
[ترجمه ترگمان]تحریم تجارت یک سال است که اجرا می شود
[ترجمه گوگل]تحریم تجاری در مدت یک سال اعمال شده است

11. The United Nations will lift its arms embargo against the country.
[ترجمه ترگمان]سازمان ملل تحریم تسلیحاتی خود را بر علیه کشور از بین خواهد برد
[ترجمه گوگل]سازمان ملل متحد تحریم سلاح های خود علیه این کشور را لغو خواهد کرد

12. They are planning to embargo oil imports.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال برنامه ریزی برای تحریم واردات نفت هستند
[ترجمه گوگل]آنها در حال برنامه ریزی برای تحریم واردات نفت هستند

13. The embargo won't hurt us because we're used to going without.
[ترجمه ترگمان]تحریم به ما صدمه نخواهند زد، چون عادت داشتیم بدون آن برویم
[ترجمه گوگل]تحریم به ما آسیب نمی رساند، زیرا ما قبلا در حال رفتن به خارج هستیم

14. The embargo would only hurt innocent civilians.
[ترجمه ترگمان]تحریم تنها به شهروندان بیگناه آسیب می رساند
[ترجمه گوگل]تحریم فقط به غیرنظامیان بیگناه آسیب می رساند

The American embargo against Cuba has been in effect for many years.

امریکا سالهاست کوبا را تحریم اقتصادی کرده است.


They embargo all meat shipments until the source of contamination is found.

تا یافتن منبع آلودگی اصلاً اجازه‌ی تخلیه‌ی محموله‌های گوشت را نمی‌دهند.


پیشنهاد کاربران

تحریم، مانع، محظور، ممنونع کردن

US attempts to extend arms embargos against the iran
تلاش های آمریکا برای تمدید تحریم های تسلیحاتی علیه ایران

embargo ( روابط عمومی و تبلیغات بازرگانی )
واژه مصوب: منع موقت
تعریف: دستور رسمی خبرگزاری ها یا روابط عمومی ها به رسانه ها مبنی بر عدم انتشار خبر یا اطلاعاتی خاص از تاریخی مشخص


کلمات دیگر: