کلمه جو
صفحه اصلی

give notice


معنی : خبر دادن، خبردادن از

انگلیسی به فارسی

توجه کنید، خبردادن از، خبر دادن


انگلیسی به انگلیسی

• provide with advance warning or notification, announce, inform, tell

دیکشنری تخصصی

[حقوق] اخطار دادن، اطلاع دادن

مترادف و متضاد

خبر دادن (فعل)
inform, warn, advise, announce, give notice, send word

خبردادن از (فعل)
inform, give notice, delate, give word

جملات نمونه

1. The landlord gave notice of the termination of tenancy.
[ترجمه ترگمان]صاحب مسافرخانه متوجه پایان مدت اجاره شد
[ترجمه گوگل]صاحبخانه اطلاع از پایان دادن به اجاره دادن داد

2. Dozens of families on the estate have been give notice to quit .
[ترجمه ترگمان]ده ها خانواده در این منطقه به ترک این شهر توجه کرده اند
[ترجمه گوگل]ده ها تن از خانواده ها در املاک اطلاعیه ای برای ترک گذاشته اند

3. I've been given notice to quit my flat .
[ترجمه ترگمان]به من اطلاع داده اند که از آپارتمان من خارج شده است
[ترجمه گوگل]من به خاطر تخت من رها شده ام

4. She's given notice that she intends to leave.
[ترجمه ترگمان]اون به من خبر داده که قصد داره از اینجا بره
[ترجمه گوگل]او متوجه شده است که او قصد دارد ترک کند

5. In Illinois, state law requires that a second-year probationary teacher be given notice of the reasons for nonrenewal.
[ترجمه ترگمان]در ایلینویز، قانون ایالتی مستلزم آن است که یک معلم آزمایشی دوم به دلایل for توجه شود
[ترجمه گوگل]در ایلینوی، قانون ایالتی مستلزم آن است که یک معلم دوره آزمایشی دوم سال جاری از دلایل عدم تجدید نظر مطلع شود

6. Jim gave notice on Thursday.
[ترجمه ترگمان]جیم روز پنجشنبه خبر داد
[ترجمه گوگل]جیم پنجشنبه اعلام کرد

7. In our state the prosecution must give notice at the time of indictment if it is seeking the death penalty.
[ترجمه ترگمان]در کشور ما، دادستانی باید در زمان کیفرخواست، اگر به دنبال مجازات اعدام باشد، توجه کند
[ترجمه گوگل]در کشور ما، دادستان باید در صورت محکومیت مجازات، در صورت درخواست مجازات اعدام، اطلاع دهد

8. Parents may therefore voluntarily agree to give notice before recovering their children.
[ترجمه ترگمان]بنابراین، والدین ممکن است به طور داوطلبانه موافقت کنند که قبل از بهبود فرزندانشان، به آن ها توجه کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین والدین ممکن است به طور داوطلبانه موافقت کنند تا قبل از بازیابی فرزندانشان اطلاع دهند

9. The nominee summons the meeting, giving notice to every creditor.
[ترجمه ترگمان]نامزد دریافت جلسه را فرا خواند و به همه بستانکار اعلام کرد
[ترجمه گوگل]نامزدی این جلسه را احضار می کند و به هر متقاضی اطلاع می دهد

10. He was given notice that when his employment at Hendon terminated, he could be re-employed at Ruislip as a tester.
[ترجمه ترگمان]او متوجه شده بود که وقتی کارش در Hendon به پایان می رسد، او می تواند در Ruislip به عنوان یک tester استخدام شود
[ترجمه گوگل]او متوجه شد که زمانی که استخدامش در هاندون خاتمه یافت، او می تواند در Ruislip دوباره به عنوان تستر کار کند

11. Hence, I give notice of the item for Co-ordinators and hope people may give some preliminary thought about it.
[ترجمه ترگمان]از این رو، من توجه این مورد را به هماهنگ کننده ها جلب می کنم و امیدوارم مردم درباره آن فکر اولیه کنند
[ترجمه گوگل]از این رو، من به موضوع برای هماهنگ کنندگان توجه می کنم و امیدوارم که مردم برخی از اندیشه های اولیه در مورد آن را ارائه دهند

12. Tenants who refuse to accept leases are given notice to quit and find themselves on the streets after years of loyal service.
[ترجمه ترگمان]Tenants که نمی خواهند اجاره را بپذیرند، به ترک خود و یافتن خود در خیابان ها بعد از سال ها خدمت صادقانه نیاز دارند
[ترجمه گوگل]مستاجران که از قبول اجاره نامه اجتناب می کنند، پس از سال ها وفادار بودن، اخطار داده می شوند که خود را در خیابان ها ترک کنند

13. Thousands of pub landlords had been given notices to quit and offered lease agreements with rents widely regarded as excessive.
[ترجمه ترگمان]هزاران نفر از مالکان بار اخطارهای ترک را به آن ها داده بودند و پیشنهاد کردند که قراردادهای اجاره را با اجاره بسیار زیاد اجاره کنند
[ترجمه گوگل]هزاران نفر از صاحبخانه های پذیرایی به اطلاعیه ها مبادرت کرده اند که به ترک و اجاره نامه های اجاره شده با اجاره ها که به طور گسترده ای به عنوان بیش از حد مورد توجه قرار می گیرند، ارائه شود

14. The couple's flat in Wandsworth was worth £6000 against a mortgage debt of £8000 when the bank gave notice of repossession.
[ترجمه ترگمان]آپارتمان این زوج در Wandsworth به ارزش ۶۰۰۰ پوند در برابر یک وام مسکن ۸۰۰۰ پوند در زمانی که بانک به of اطلاع داد، به ارزش ۶۰۰۰ پوند رسید
[ترجمه گوگل]آپارتمان زن وشوثورث در برابر وام مسکن 8000 پوند ارزش داشت که بانک آن را مجددا اعلام کرد

15. In 1988 the foster parents gave notice of their application to adopt the child.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸۸ والدین foster به درخواست خود مبنی بر پذیرش کودک توجه کردند
[ترجمه گوگل]در سال 1988 والدین فرزند به درخواست خود برای پذیرش فرزندشان اطلاع دادند

پیشنهاد کاربران

اخطار دادن


کلمات دیگر: