1. the taper of a pyramid
تیز شدن نوک هرم
2. Unlike other trees, it doesn't taper very much. It stays fat all the way up.
[ترجمه ترگمان]بر خلاف درختان دیگر، زیاد طول نمی کشد این همه راه رو چاق می مونه
[ترجمه گوگل]بر خلاف درختان دیگر، آن بسیار نازک نیست این چربی تمام می شود
3. Immigration is expected to taper off.
[ترجمه ترگمان]انتظار می رود که مهاجرت خاموش شود
[ترجمه گوگل]انتظار می رود که مهاجرت از بین برود
4. We should taper off the amount of time given to work.
[ترجمه ترگمان]ما باید مقدار زمان داده شده به کار را فراموش کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید زمان کار داده شده را کاهش دهیم
5. She lit the gas with a taper.
[ترجمه ترگمان]گاز را با شمع روشن کرد
[ترجمه گوگل]او گاز را گاز گرفت
6. The box contained a taper to light each firework.
[ترجمه ترگمان]جعبه محتوی شمعی بود که هر وسیله آتش بازی را روشن می کرد
[ترجمه گوگل]جعبه حاوی یک مخروط برای نور هر آتش بازی
7. Taper the shape of your eyebrows towards the outer corners.
[ترجمه ترگمان]با ابروهای درهم کشیده به گوشه بیرونی eyebrows نگاه کرد
[ترجمه گوگل]شکل ابروهای خود را به سمت گوشه های بیرونی بکشید
8. The jeans taper towards the ankle.
[ترجمه ترگمان]شلوار جینش به سمت قوزک پا خم شد
[ترجمه گوگل]شلوار جین به سمت مچ پا است
9. Personal investments do also qualify for taper relief but they must be held for much longer periods than business assets.
[ترجمه ترگمان]سرمایه گذاری های شخصی نیز برای کاهش آسایش برخوردارند، اما باید برای مدت زمان طولانی تری نسبت به دارایی های کسب وکار در نظر گرفته شوند
[ترجمه گوگل]سرمایه گذاری های شخصی نیز برای کاهش تسویه حساب واجد شرایط هستند، اما آنها باید برای مدت بسیار طولانی تر از دارایی های تجاری برگزار شود
10. It has small white flowers, and leaves that taper to a sharp point.
[ترجمه ترگمان]این شاخه گل سفید کوچکی دارد و برگ ها را به نقطه ای شارپ منتقل می کند
[ترجمه گوگل]این گل های سفید سفید و برگ هایی است که به یک نقطه تیز تبدیل می شود
11. A lighted taper appeared in mid-air, right beside him.
[ترجمه ترگمان]شمعی روشن در میان هوا پدیدار شد، درست کنار او
[ترجمه گوگل]مخروطی روشن در داخل هواپیما، درست در کنار او ظاهر شد
12. It meant three or four degrees of taper on most surfaces, cylindrical surfaces slightly conical.
[ترجمه ترگمان]این به معنی سه یا چهار درجه شمع در بیشتر سطوح بود، سطوح استوانه ای کمی مخروطی
[ترجمه گوگل]این به این معنی سه یا چهار درجه از سقوط در بسیاری از سطوح، سطوح استوانه ای کمی مخروطی
13. Now that there is a taper, they complain just as loudly.
[ترجمه ترگمان]حالا که شمعی در دست دارد، با صدای بلند شکایت می کنند
[ترجمه گوگل]در حال حاضر که یک سویه وجود دارد، آنها به همان اندازه با صدای بلند شکایت دارند
14. There was a scrape as she brought a taper forth from a tin box and leaned towards the fire to light it.
[ترجمه ترگمان]یک خراش از جعبه حلبی بیرون آورد و به سوی بخاری خم شد تا آن را روشن کند
[ترجمه گوگل]یک قطعه ای از آن وجود داشت که آن را از یک جعبه قلع خارج می کرد و آن را به سمت نور متمایل می کرد
15. A patented taper roller bearing in the drum is also said to give easy assembly and dismantling.
[ترجمه ترگمان]همچنین گفته می شود که یک غلتک پلاستیکی انحصاری که در طبل قرار دارد نیز گفته می شود که مونتاژ و مونتاژ آسانی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]همچنین گفته می شود که یک غلتک مخروطی ثبت شده در درام نیز به راحتی مونتاژ و انهدام را انجام می دهد