1. to abet the commission of a crime
در ارتکاب جرم شریک بودن
2. He was abetted in these illegal activities by his wife.
[ترجمه ترگمان]همسرش در این فعالیت های غیر قانونی با همسرش هم کاری می کرد
[ترجمه گوگل]او در این فعالیت های غیرقانونی توسط همسرش مورد حمایت قرار گرفت
3. He abetted the thief in robbing the bank.
[ترجمه علی] او شریک دزد در سرقت از بانک شد.
[ترجمه میلاد سهرابی فر کارشناس آموزش زبان انگلیسی] او در سرقت از بانک با دزد همکاری کرد
[ترجمه ترگمان]او در سرقت بانک به دزدی دست زد
[ترجمه گوگل]او دزد را در سرقت از بانک تشویق کرد
4. His accountant had aided and abetted him in the fraud.
[ترجمه ترگمان]ممیز دادگاه به او کمک کرده و او را در کلاه برداری یاری داده بود
[ترجمه گوگل]حسابدار او در تقلب به او کمک کرد و او را تشویق کرد
5. She stands accused of aiding and abetting the bombing.
[ترجمه ترگمان]او متهم به کمک و معاونت در بمب گذاری است
[ترجمه گوگل]او متهم به کمک و کمک به بمب گذاری است
6. He was arraigned for criminally abetting a traitor.
[ترجمه ترگمان]اون به جرم خیانت به یه خائن محکوم شد
[ترجمه گوگل]او برای پیگرد قانونی از یک خائن مجازات شد
7. Three tax inspectors were accused of aiding and abetting the men charged with fraud.
[ترجمه ترگمان]سه بازرس مالیاتی متهم به کمک و معاونت در افراد متهم به تقلب بودند
[ترجمه گوگل]سه بازرس مالیاتی متهم به کمک و حمایت از مردان متهم به تقلب شدند
8. Aided and abetted by two glasses of wine, he became very sentimental.
[ترجمه ترگمان]با کمک دو گیلاس شراب بسیار احساساتی شد
[ترجمه گوگل]او با کمک دو عدد شراب، به شدت احساساتی شد
9. He was abetted in the deception by his wife.
[ترجمه ترگمان]او در این فریب و نیرنگ همسرش دست و پا می زد
[ترجمه گوگل]او توسط همسرش فریب خورده بود
10. He was arraigned on charges of aiding and abetting terrorists.
[ترجمه ترگمان]وی به اتهام کمک به تروریست ها و معاونت در تروریست ها محکوم شد
[ترجمه گوگل]او به اتهام مشارکت و تشویق تروریست ها مجازات شد
11. Both were accused of aiding and abetting the transfer abroad of £ 6m of St Piran assets in breach of the undertaking.
[ترجمه ترگمان]هر دوی آن ها متهم به کمک و معاونت در انتقال خارج از ۶ میلیون پوند از اموال سنت Piran در نقض تعهد شده بودند
[ترجمه گوگل]هر دو متهم به کمک و حمایت از انتقال 6 میلیون پوند دارایی سنت پیران به خارج از کشور شده اند
12. The Shawnees, abetted by southern Creeks, were seeking to stem the surge of expansion into their hinterlands.
[ترجمه ترگمان]The، که توسط creeks جنوبی پشتیبانی می شد، به دنبال ریشه کن کردن موج توسعه در مناطق مرزی خود بودند
[ترجمه گوگل]شاونها، که توسط ارتش جنوب ارتقا یافتند، قصد داشتند گسترش گسترش را به مناطق دورافتاده خود متوقف کنند
13. They were abetted by a partisan police force.
[ترجمه ترگمان]آن ها توسط نیروی پلیس حزبی حمایت می شدند
[ترجمه گوگل]آنها توسط یک نیروی پلیس حزب مخالفت کردند
14. Activist tendencies aid and abet stage having experiences.
[ترجمه ترگمان]فعالان سیاسی کمک های خیریه را انجام می دهند و صحنه را تمرین می کنند
[ترجمه گوگل]تمایلات فعالانه و متضمن تجربه ای است
15. Lots of power, abetted by good response from the switching systems, makes for an extremely useable rig.
[ترجمه ترگمان]قدرت زیادی که با واکنش خوب از سیستم سوییچینگ کمک می کند، برای تجهیزات بسیار قابل استفاده است
[ترجمه گوگل]بسیاری از قدرت ها، که با پاسخ خوب از سیستم های سوئیچینگ تقویت می شوند، باعث می شود که دستگاه بسیار قابل استفاده باشد