کلمه جو
صفحه اصلی

abrogate


معنی : منسوخ کردن، از میان بردن، لغو کردن، باطل کردن
معانی دیگر : ملغی کردن، فسخ کردن، بی اثر کردن، منسو، از میان برده، منسو  کردن

انگلیسی به فارسی

منسوخ، از میان برده، ملغی، از میان بردن، باطل کردن، منسوخ کردن، لغو کردن


لغو کردن، از میان بردن، باطل کردن، منسوخ کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: abrogates, abrogating, abrogated
مشتقات: abrogable (adj.), abrogative (adj.), abrogation (n.), abrogator (n.)
(1) تعریف: to abolish, repeal, or nullify by authority.
مترادف: abolish, annul, cancel, invalidate, nullify, repeal, rescind, retract, reverse, revoke, undo, vitiate, void
متضاد: establish, fix, institute, introduce
مشابه: annihilate, countermand, end, negate, nol-pros, override, overrule, recant, suspend, terminate, veto

- In 1877, Congress abrogated the Treaty of Fort Laramie.
[ترجمه ترگمان] در سال ۱۸۷۷، کنگره پیمان فورت Laramie را لغو کرد
[ترجمه گوگل] در سال 1877، کنگره پیمان فورت لارامی را لغو کرد

(2) تعریف: to do away with; set aside.
مترادف: cancel, supersede, undo
متضاد: reinforce
مشابه: abolish, annihilate, annul, destroy, end, obliterate, override, subvert, wipe out

- Do the demands of politics force politicians to abrogate their ethical standards?
[ترجمه ترگمان] آیا خواسته های سیاسی سیاستمداران را وادار به لغو استانداردهای اخلاقی خود می کند؟
[ترجمه گوگل] آیا خواسته های سیاسی سیاستمداران را مجبور می کند استانداردهای اخلاقی را لغو کنند؟
- The new traffic pattern improves things but does not abrogate the need for road expansion.
[ترجمه ترگمان] الگوی ترافیکی جدید چیزها را بهبود می بخشد اما نیاز به گسترش جاده را از بین نمی برد
[ترجمه گوگل] الگوی ترافیک جدید چیزی را بهبود می بخشد اما نیازی به گسترش جاده ای ندارد

• officially annul or abolish; terminate, put an end to
to abrogate something such as a law or agreement means to put an end to it; a formal word.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] لغو کردن، نسخ کردن

مترادف و متضاد

منسوخ کردن (فعل)
abolish, abrogate, annul

از میان بردن (فعل)
abolish, abrogate, wipe, shunt

لغو کردن (فعل)
abrogate, annul, nullify, repeal, cancel, override, countermand, disannul, rescind, revoke, supersede

باطل کردن (فعل)
abrogate, annul, cancel, override, undo, invalidate, void, frank, derogate, dispense, frustrate, disannul, invalid, quash, strike out

formally put an end to


Synonyms: abate, abolish, annul, cancel, dissolve, do in, end, finish off, invalidate, knock out, negate, nix, nullify, quash, reject, renege, repeal, retract, revoke, scrub, torpedo, undo, vacate, vitiate, void


Antonyms: approve, establish, fix, institute, legalize, ratify, sanction, support


جملات نمونه

1. to abrogate a treaty
معاهده ای را لغو کردن

2. Both governments voted to abrogate the treaty.
[ترجمه ترگمان]هر دو دولت به لغو معاهده رای دادند
[ترجمه گوگل]هر دو دولت برای لغو این معاهده رای دادند

3. The president abrogated an old law.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور یک قانون قدیمی را لغو کرد
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور یک قانون قدیمی را لغو کرد

4. The rule has been abrogated by mutual consent.
[ترجمه ترگمان]قانون با رضایت متقابل از بین رفته است
[ترجمه گوگل]این حکم توسط رضایت متقابل لغو شده است

5. This custom was abrogated years ago.
[ترجمه ترگمان]این رسم سال ها پیش منسوخ شد
[ترجمه گوگل]این سفارشی سالها پیش لغو شد

6. She willingly abrogates the power that knowledge gives in order to remain in ignorance.
[ترجمه ترگمان]او با کمال میل قدرتی را که دانش به او می دهد تا در جهالت نگه دارد، از بین برد
[ترجمه گوگل]او دلسوزانه قدرتی را که دانش به دست می دهد، برای نادانی باقی می گذارد

7. The treaty was abrogated in 192
[ترجمه ترگمان]معاهده در سال ۱۹۲ لغو شد
[ترجمه گوگل]این معاهده در 192 لغایت شد

8. The normal privilege against self-incrimination is abrogated by the terms of section 31 in such proceedings.
[ترجمه ترگمان]امتیاز نورمال در مقابل خود مقصر شناخته شدن توسط شرایط بخش ۳۱ در چنین اقداماتی لغو می شود
[ترجمه گوگل]امتیازات عادی در برابر خودکشی بر اساس بند 31 در چنین پرونده ها لغو می شود

9. Telephone, n. An invention of the devil which abrogates some of the advantages of making a disagreeable person keep his distance. Ambrose Bierce
[ترجمه ترگمان]- تلفن، من یک اختراع شیطان است که برخی از مزایای ایجاد یک فرد ناخوشایند را از دور نگه می دارد امبروس Bierce
[ترجمه گوگل]تلفن، n اختراع شیطان که برخی از مزایای ایجاد یک فرد ناخوشایند را از بین می برد فاصله خود را حفظ می کند Ambrose Bierce

10. The government cannot just abrogate contracts.
[ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند فقط قراردادها را لغو کند
[ترجمه گوگل]دولت نمی تواند قراردادها را لغو کند

11. The government cannot just abrogate abrogate contracts.
[ترجمه ترگمان]دولت نمی تواند این قراردادها را لغو کند
[ترجمه گوگل]دولت نمی تواند قراردادها را لغو کند

12. Where application would abrogate rights guaranteed by Native American treaties.
[ترجمه ترگمان]در جایی که برنامه حقوق تضمین شده توسط معاهدات آمریکایی را لغو می کرد
[ترجمه گوگل]در جایی که درخواست، حقوق قانونی که توسط معاهدۀ بومیان آمریکا تضمین شده است، لغو خواهد شد

13. When can we abrogate the national boundaries all over the world?
[ترجمه ترگمان]چه زمانی می توانیم مرزه ای ملی سراسر جهان را از بین ببریم؟
[ترجمه گوگل]وقتی ما می توانیم مرزهای ملی را در سراسر جهان از بین ببریم؟

14. A later stature may abrogate an earlier law with which it conflicts.
[ترجمه ترگمان]مقام بعدی ممکن است قانون قبلی را که با آن مغایرت دارد، لغو کند
[ترجمه گوگل]قدم بعدی ممکن است یک قانون پیشین را که با آن درگیر است، لغو کند

to abrogate a treaty

معاهده‌ای را لغو کردن


the abragation of the peace treaty

لغو قرارداد صلح


پیشنهاد کاربران

صرف نظر کردن

زیر پا گذاشتن و نادیده گرفتن

از درجه اعتبار ساقط کردن، بی ارزش کردن

از بین بردن، لغو کردن


کلمات دیگر: