کلمه جو
صفحه اصلی

case law


(حقوق) قانون بدعتی و عرفی، قانون موضوعه (که استوار است بر احکام پیشین دادگاه ها و سنت های حقوقی) (مقایسه شود با قانون مدون: statute law)

انگلیسی به فارسی

(حقوق) قانون بدعتی و عرفی، قانون موضوعه (که استوار است بر احکام پیشین دادگاه‌ها و سنت‌های حقوقی) (مقایسه شود با قانون مدون: statute law)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: law based on precedents set in particular cases rather than on statute.

• application of prior legal judgments in legal proceedings
case law is law established by following decisions that have been made by judges in earlier cases; a legal term.

دیکشنری تخصصی

[حقوق] سابقه و رویه قضایی

مترادف و متضاد

precedental law


Synonyms: common law, non-statutory law, precedent


جملات نمونه

1. There is not a lot of case law for the adjudication officers to base their decisions on.
[ترجمه ترگمان]تعداد زیادی از قوانین مورد قضاوت برای تعیین تصمیمات خود در مورد آن ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]قانون مدنی زیادی برای افسران محاکمه وجود ندارد که تصمیمات خود را بر اساس آن تصویب کنند

2. You weren't so bound by rules, legislation, case law or anything like that.
[ترجمه ترگمان]شما با قوانین، قانون، قانون و یا هر چیزی شبیه آن نیستید
[ترجمه گوگل]شما قوانین، مقررات، قضایی یا هر چیز دیگری آن را محدود نکردید

3. The changing nature of the planning context, through case law, government policy and statute, demands continuing attention.
[ترجمه ترگمان]ماهیت تغییر زمینه برنامه ریزی، از طریق قانون، سیاست دولت و اساسنامه، نیازمند ادامه توجه است
[ترجمه گوگل]ماهیت در حال تغییر در زمینه برنامه ریزی، از طریق قانون مداخله، سیاست و مقررات دولت، مستلزم توجه بیشتر است

4. Case law has shown that court rulings on these kind of scenarios have resulted in arbitrary decisions.
[ترجمه ترگمان]قانون موردی نشان داده است که احکام دادگاه در این نوع از سناریوها منجر به تصمیم گیری های اختیاری شده اند
[ترجمه گوگل]قانون حقوقی نشان داده است که حکم دادگاه در مورد این نوع سناریوها منجر به تصمیم گیری های خودسرانه شده است

5. There is now a small body of case law illustrating the application of the reasonableness test by the courts.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک بدنه کوچک از قانون موردی وجود دارد که کاربرد تست معقول بودن توسط دادگاه ها را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، کمیسیون قانونی کمی وجود دارد که نشان دهنده کاربرد آزمون معقول در دادگاه ها است

6. This has less support in the case law than the previous two tests.
[ترجمه ترگمان]این مساله کم تر از دو تست قبلی در قانون مورد حمایت قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]این در دادگاه کمتر از دو آزمون قبلی است

7. The absence of detailed case law has meant that there are no established rules to resolve conflicts.
[ترجمه ترگمان]عدم وجود قانون موردی دقیق به این معنا است که هیچ قانون اساسی برای حل درگیری ها وجود ندارد
[ترجمه گوگل]فقدان قانون قضایی دقیق به این معنی است که قوانین موجود برای حل اختلافات وجود ندارد

8. Relevant well-established civil court case law is based on the general provisions of the Civil Code relating to the conclusion of contracts.
[ترجمه ترگمان]قانون دادگاه مدنی معتبر مربوطه براساس مقررات عمومی قانون مدنی مربوط به انعقاد قراردادها می باشد
[ترجمه گوگل]قانون حقوقی دادگاه مدنی که به خوبی تاسیس شده است بر اساس مفاد کلی قانون مدنی مربوط به قرارداد است

9. Would it seek merely to codify the existing case law or to reform on the existing case law?
[ترجمه ترگمان]آیا این قانون تنها به دنبال تدوین قانون پرونده موجود یا اصلاح قانون مورد موجود خواهد بود؟
[ترجمه گوگل]آیا صرفا به دنبال تقسیم کردن قانون پیشین یا اصلاح قانون کنونی است؟

10. I said the case law could change and we would get nothing.
[ترجمه ترگمان]من گفتم که قانون میتونه تغییر کنه و ما هیچی گیرمون نیاد
[ترجمه گوگل]من گفتم که قانون پرونده ممکن است تغییر کند و ما هیچ کاری نخواهیم کرد

11. In particular the project focuses on recent anti-avoidance case law and statutory developments, and follows the professions' developing responses to them.
[ترجمه ترگمان]به طور خاص، این پروژه بر روی قانون مبارزه با اجتناب از قانون و پیشرفت های قانونی تمرکز دارد و در ادامه اظهارات در حال توسعه به آن ها را دنبال می کند
[ترجمه گوگل]به طور خاص، این پروژه بر قوانین پیشگیرانه پیشگیری از اخطار و تحولات قانونی متمرکز است و به دنبال آن حرفه ها 'پاسخ دادن به آن ها را توسعه می دهد

12. After a consideration of the theories, the case law from both the nineteenth and twentieth centuries will be examined.
[ترجمه ترگمان]پس از بررسی تئوری ها، قانون مورد از هر دو قرن نوزدهم و بیستم مورد بررسی قرار خواهد گرفت
[ترجمه گوگل]پس از بررسی نظریه ها، قانون پیش از قرن نوزدهم و بیستم بررسی خواهد شد

13. Within the Western legal tradition, norms are set through two different procedures: reiteration (case law) and parliamentary law-making.
[ترجمه ترگمان]در سنت قانونی غرب، هنجارها از طریق دو روش متفاوت تنظیم می شوند: تکرار (قانون موردی)و قانون گذاری پارلمانی
[ترجمه گوگل]در سنت حقوقی غربی، هنجارها از طریق دو مجازات متقابل مختلف (قانون پیشین) و قانون گذاری مجلس تنظیم می شوند

14. Case law - ( Also known as common law. ) Law established by previous decisions of appellate courts.
[ترجمه ترگمان]قانون موردی - (که به عنوان قانون مشترک شناخته می شود)، قانونی که توسط تصمیمات قبلی دادگاه های استینافی ایجاد شده است
[ترجمه گوگل]قانون حقوقی - (همچنین به عنوان قانون معمول شناخته می شود) قانون ایجاد شده توسط تصمیمات قبلی دادگاه های محاکمه

پیشنهاد کاربران

رویه قضایی

رویه قضایی ( در حقوق داخلی )

حقوق عرفی ( در حقوق بین المل )



کلمات دیگر: