کلمه جو
صفحه اصلی

below par


دارای کسالت، ناخوش، کسل، کمتر از حد معمول، با کسر

انگلیسی به انگلیسی

• less than average, less than normal

دیکشنری تخصصی

[حقوق] سهامی که ارزش جاریشان کمتر از ارزش اسمی آنها باشد

جملات نمونه

1. Teaching in some subjects has been well below par.
[ترجمه ترگمان]تدریس در برخی افراد کم تر از par تخمین زده شده است
[ترجمه گوگل]تدریس در برخی از موضوعات به خوبی زیر پارس بوده است

2. Sales of nylon have been below par in recent years.
[ترجمه ترگمان]فروش نایلون در سال های اخیر کم تر از par است
[ترجمه گوگل]فروش نایلون در سال های اخیر به کمتر از٪ رسیده است

3. I've been feeling rather below par recently—I think it's time I took a holiday.
[ترجمه ترگمان]اخیرا بیشتر از par داشتم - فکر می کنم وقتش است که مرخصی بگیرم
[ترجمه گوگل]من اخیرا احساس می کردم که به نسبت پایین تر از گذشته است من فکر می کنم زمان من تعطیلات است

4. The champion was playing well below par.
[ترجمه ترگمان]قهرمان کم تر از par تخمین زده بود
[ترجمه گوگل]قهرمان به خوبی زیر پارس بازی کرد

5. Duffy's primitive guitar playing is well below par.
[ترجمه ترگمان]گیتار ابتدایی دافی ۱، کم تر از par است
[ترجمه گوگل]بازی گیتار اولیه دافی به خوبی زیر پارس است

6. I'm feeling a bit below par today.
[ترجمه ترگمان]امروز کمی پایین تر از par تخمین می زنم
[ترجمه گوگل]من احساس می کنم کمی کمتر از امروز امروز

7. But performances have been consistently below par for too long and drastic action needs to be taken.
[ترجمه ترگمان]اما عملکرد به طور مداوم کم تر از par تخمین زده شده و باید اقدام های لازم انجام شود
[ترجمه گوگل]اما عملکرد به طور پیوسته زیر پارس برای مدت طولانی و اقدام شدید باید مورد نیاز است

8. He certainly seemed below par in the few mid-season matches last year, but the whole team looked poor in those.
[ترجمه ترگمان]او در چند مسابقه نیمه دوم سال گذشته در کم تر از par تخمین زده بود، اما کل تیم در این مسابقات بسیار ضعیف به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]او در چند سال اخیر در بازی های نیمه نهایی چندین گل به ثمر رساند، اما کل تیم در آن ها ضعیف بود

9. His team, too, have clearly been below par without Gooch's usual dependability at the top of the order.
[ترجمه ترگمان]تیم او نیز به وضوح با قابلیت اطمینان کم تر از حد معمول در بالای ردیف، کم تر از par تخمین زده شده است
[ترجمه گوگل]تیم او نیز به وضوح زیر پارس بوده است، بدون اعتماد به نفس کوچ در بالای این نظرسنجی

10. If the bond is trading below par, the issuer is likely to repurchase the bond in the market.
[ترجمه ترگمان]اگر اوراق قرضه در کم تر از par معامله شود، صادر کننده به احتمال زیاد اوراق قرضه را در بازار خرید مجدد می کند
[ترجمه گوگل]اگر اوراق قرضه زیر معامله معامله می شود، صادر کننده احتمال دارد که این اوراق قرضه را در بازار بازپرداخت کند

11. Treasury 75% 1997 at £97 1/8 to yield 48% to redemption is one of the few medium dated gilts still below par.
[ترجمه ترگمان]دارایی ۷۵ % ۱۹۹۷ در ۹۷ \/ ۹۷ پوند برای تسلیم ۴۸ درصد به دست آوردن یکی از معدود کشورهایی است که هنوز کم تر از par تخمین زده شده است
[ترجمه گوگل]خزانه داری 75٪ در سال 1997 با 97/1/8 پوند به سود 48٪ برای رستگاری یکی از معدود سنگرهای متوسط ​​است که هنوز هم زیر پارس است

12. He later warned the council's executive committee chairman Erica Wheeler that Mrs Ware's work was below par.
[ترجمه ترگمان]او بعدها به Erica ویلر، رئیس کمیته اجرایی شورا هشدار داد که کار خانم Ware کم تر از par است
[ترجمه گوگل]او بعدا اریکا ویلر، رئیس هیات اجرایی شورای هشدار داد که کار خانم وار زیر پارس است

13. For a second year, economic growth has been substantially below par.
[ترجمه ترگمان]برای یک سال دوم، رشد اقتصادی به طور قابل توجهی کم تر از par تخمین زده شده است
[ترجمه گوگل]برای سال دوم، رشد اقتصادی به میزان قابل ملاحظه ای کمتر از نرخ بهره بوده است

14. With only 11 declared at the latest acceptance stage, the Doncaster Classic looked somewhat below par.
[ترجمه ترگمان]در حالی که تنها ۱۱ مورد از آخرین مرحله پذیرش اعلام شد، کلاسیک Doncaster کمی کم تر از par تخمین زده شد
[ترجمه گوگل]تنها 11 مورد اعلام شده در آخرین مرحله پذیرش، کلاسیک دونکاستر تا حدی کمتر از حد انتظار بود


کلمات دیگر: