(حقوق) هیات منصفه ی عالی (مرکب از بیش از دوازده نفر عضو که از میان شهروندان گزیده می شوند)، هیئت منصفه عالی
grand jury
(حقوق) هیات منصفه ی عالی (مرکب از بیش از دوازده نفر عضو که از میان شهروندان گزیده می شوند)، هیئت منصفه عالی
انگلیسی به فارسی
هیئت منصفه بزرگ، هيئت منصفه عالی
(حقوق) هیئت منصفه عالی
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: a jury of twelve to thirty-three citizens who are gathered to determine whether there is enough evidence against accused persons to indict them and bring them to trial.
• jury which decides whether the available evidence warrants bringing an accused person to trial
a grand jury is a jury, usually in the united states, which considers a criminal case in order to decide if someone should be tried in a court of law.
a grand jury is a jury, usually in the united states, which considers a criminal case in order to decide if someone should be tried in a court of law.
دیکشنری تخصصی
[حقوق] هیأت عالی منصفه
جملات نمونه
1. They have already given evidence before a grand jury in Washington.
[ترجمه ترگمان]آن ها قبلا در محضر یک هیات منصفه عالی در واشنگتن شهادت داده اند
[ترجمه گوگل]آنها قبلا در یک هیئت منصفه بزرگ در واشنگتن داده اند
[ترجمه گوگل]آنها قبلا در یک هیئت منصفه بزرگ در واشنگتن داده اند
2. The grand jury presented many offenses.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه عالی جرایم زیادی را نشان داد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ بسیاری از جرایم را ارائه داد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ بسیاری از جرایم را ارائه داد
3. Last month, a federal grand jury began mulling evidence in the case.
[ترجمه ترگمان]ماه پیش، یه هیات منصفه فدرال داره به مدارک در مورد پرونده رسیدگی میکنه
[ترجمه گوگل]ماه گذشته یک هیئت منصفه بزرگ فدرال شروع به جمع آوری شواهد در پرونده کرد
[ترجمه گوگل]ماه گذشته یک هیئت منصفه بزرگ فدرال شروع به جمع آوری شواهد در پرونده کرد
4. He was summoned to testify before a grand jury.
[ترجمه ترگمان]او را احضار کردند تا در مقابل هیئت منصفه شهادت دهند
[ترجمه گوگل]او قبل از هیئت منصفه بزرگ شهادت داده شد
[ترجمه گوگل]او قبل از هیئت منصفه بزرگ شهادت داده شد
5. If the grand jury indicts the suspect, he will go to trial.
[ترجمه ترگمان]اگه هیات منصفه شک کنه که اون به دادگاه میره
[ترجمه گوگل]اگر هیئت منصفه بزرگ متهم را متهم کند، او به دادگاه می رود
[ترجمه گوگل]اگر هیئت منصفه بزرگ متهم را متهم کند، او به دادگاه می رود
6. He was indicted by a grand jury on two counts of murder.
[ترجمه ترگمان]اون توسط یه هیات منصفه در دو مورد قتل متهم شده
[ترجمه گوگل]او توسط هیئت داوران بزرگ به دو مورد قتل محکوم شد
[ترجمه گوگل]او توسط هیئت داوران بزرگ به دو مورد قتل محکوم شد
7. He was a member of the Shropshire grand jury and frequently acted on behalf of his parish in legal matters.
[ترجمه ترگمان]او عضو هییت داوران grand Shropshire بود و اغلب به نمایندگی از ناحیه خود در امور قانونی عمل می کرد
[ترجمه گوگل]او عضو هیئت منصفه بزرگ Shropshire بود و اغلب به نمایندگی از ولسوالی خود در امور حقوقی عمل کرد
[ترجمه گوگل]او عضو هیئت منصفه بزرگ Shropshire بود و اغلب به نمایندگی از ولسوالی خود در امور حقوقی عمل کرد
8. A grand jury accused the police department of being brutal and corrupt.
[ترجمه ترگمان]یک هیات منصفه عالی، اداره پلیس را به فساد و فساد متهم کرد
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه بزرگ اداره پلیس را متهم کرد که وحشی و فاسد است
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه بزرگ اداره پلیس را متهم کرد که وحشی و فاسد است
9. The grand jury also named President Nixon as a co-conspirator, though he was not indicted.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه عالی همچنین رئیس جمهور نیکسون را به عنوان یک مبارز متهم کرد، هر چند که او تحت تعقیب نبوده است
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ همچنین رئیس جمهور نیکسون را به عنوان یک توطئه کننده مشترک نام نهاد، هرچند او مورد تجدید نظر قرار نگرفت
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ همچنین رئیس جمهور نیکسون را به عنوان یک توطئه کننده مشترک نام نهاد، هرچند او مورد تجدید نظر قرار نگرفت
10. The grand jury indicted Aronoff, R-Cincinnati, and Riffe, D-Wheelersburg, on two counts of filing a false statement.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه عالی آرنوف، R - سینسیناتی، و Riffe، D - Wheelersburg را بر دو اتهام پر کردن یک عبارت نادرست تحت تعقیب قرار دادند
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ Aronoff، R-Cincinnati و Riffe، D-Wheelersburg را مورد تقاضا قرار داد
[ترجمه گوگل]هیئت منصفه بزرگ Aronoff، R-Cincinnati و Riffe، D-Wheelersburg را مورد تقاضا قرار داد
11. A grand jury was convened which indicted only two men, not for lynching, but for breaking into the jail.
[ترجمه ترگمان]یک هیات ژوری تشکیل جلسه تشکیل داده که فقط دو مرد و نه برای کشت و کشتار، بلکه به خاطر شکستن زندان
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه بزرگ تشکیل شد که فقط دو نفر را متهم کرد، نه به لینچینگ، بلکه برای ورود به زندان
[ترجمه گوگل]یک هیئت منصفه بزرگ تشکیل شد که فقط دو نفر را متهم کرد، نه به لینچینگ، بلکه برای ورود به زندان
12. Being called before a grand jury does not mean a witness has done anything wrong.
[ترجمه ترگمان]قبل از این که یک قاضی بزرگ به این معنی باشد که شاهدی نیست، هیچ کار اشتباهی انجام نداده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که یک هیئت داوران بزرگ به این معنی نیست که یک شاهد چیزی اشتباه انجام داده است
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که یک هیئت داوران بزرگ به این معنی نیست که یک شاهد چیزی اشتباه انجام داده است
13. The grand jury today heard testimony from numerous witnesses.
[ترجمه ترگمان]هیات منصفه امروز شهادت دادن از شاهدها رو شنیده
[ترجمه گوگل]امروز هیئت منصفه بزرگ شهادت شهروندان متعدد را شنید
[ترجمه گوگل]امروز هیئت منصفه بزرگ شهادت شهروندان متعدد را شنید
14. A federal grand jury will probe into the financial dealings between the two men.
[ترجمه ترگمان]یک هیات منصفه عالی فدرال در رابطه با معاملات مالی بین این دو نفر تحقیق خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هیئت داوران بزرگ فدرال به معاملات مالی میان دو مرد پی برد
[ترجمه گوگل]هیئت داوران بزرگ فدرال به معاملات مالی میان دو مرد پی برد
کلمات دیگر: