1. it's nothing but hearsay
چیزی جز شایعه نیست.
2. I don't believe it; it's merely hearsay.
[ترجمه ترگمان]باور نمی کنم؛ فقط شایعه است
[ترجمه گوگل]من آن را باور نمی کنم؛ این فقط قشنگه
3. Her judgements are based on hearsay rather than evidence.
[ترجمه ترگمان]قضاوت او بر پایه شایعات است نه شواهد
[ترجمه گوگل]قضاوت های او براساس شنوا و نه شواهدی استوار است
4. Do not place too much credit in hearsay.
[ترجمه erea] خیلی به شایعات بها ندهید
[ترجمه ترگمان]بیش از حد اعتبار قائل نشوید
[ترجمه گوگل]بیش از حد اعتبار ندهید
5. You are only supposing this on hearsay, you have no proof.
[ترجمه ترگمان]شما فقط تصور می کنید که این شایعه است، شما هیچ مدرکی ندارید
[ترجمه گوگل]شما فقط می دانید این را در حقیقت، شما هیچ اثبات
6. They started to piece the story together from hearsay.
[ترجمه ترگمان]آن ها داستان را ازسر شایعه به دور هم جمع کردند
[ترجمه گوگل]آنها شروع به گسستن داستان از سر و صدا کردند
7. You shouldn't believe that it's just hearsay.
[ترجمه ترگمان]تو نباید باور کنی که این فقط شایعه است
[ترجمه گوگل]شما نباید باور کنید که این فقط شنیدن است
8. Much of what was reported to them was hearsay.
[ترجمه ترگمان]آنچه به آن ها گزارش شده بود شایعات بود
[ترجمه گوگل]بسیاری از آنچه که به آنها گزارش شده بود، شنیدنی بود
9. The evidence against them is all hearsay.
[ترجمه ترگمان]شواهد بر علیه آن ها شایعه است
[ترجمه گوگل]شواهد علیه آنها همه چیز را شنیدند
10. Judgment should be based on facts, not on hearsay.
[ترجمه ترگمان]داوری باید براساس حقایق باشد، نه درباره hearsay
[ترجمه گوگل]قضاوت باید بر مبنای حقایق باشد، نه به قرائت
11. Hearsay is not allowed as evidence in court.
[ترجمه ترگمان]hearsay به عنوان مدرک در دادگاه مجاز نیست
[ترجمه گوگل]Hearsay به عنوان مدرک در دادگاه مجاز نیست
12. The Commonwealth secured its indictments on hearsay.
[ترجمه ترگمان]کشورهای مشترک المنافع indictments خود را در باب شایعات به دست آوردند
[ترجمه گوگل]دادگاه مشترک المنافع متهم به صدور حکم اعدام شد
13. But if the allegation is hearsay or pure fabrication, Walenski is being railroaded.
[ترجمه ترگمان]اما اگر این ادعا تکذیب یا جعل محض باشد، Walenski در حال بررسی مجدد است
[ترجمه گوگل]اما والنسکی اگر این ادعا را شنید یا خالص ساخت، در حال راه آهن است
14. According to hearsay, Bez had managed to break his arm - twice.
[ترجمه ترگمان]طبق شایعات، Bez موفق شده بود بازویش را بشکند - دوبار
[ترجمه گوگل]با توجه به شنیدن، بیس موفق به شکستن بازو او - دو بار
15. The time for serving a hearsay notice set by Ord 3 r21 is 21 days from setting down.
[ترجمه ترگمان]زمان رسیدگی به یک اخطار شایعه شده توسط Ord ۳ r۲۱ ۲۱ روز از تنظیم است
[ترجمه گوگل]زمان برای خدمت به اطلاعیه شنوایی توسط Ord 3 r21 21 روز از تنظیم است